خزرها
خزرها کنفدراسیونی از اقوام کوچنشین ترکتبار و از جداشدگان از خاقانات غربی ترک بودند که در اواخر سده ششم میلادی در شمال دریای خزر و شمال قفقاز یکی از دولتهای اروپای شرقی در قرون وسطی را پایه گذاردند. آنها همسایهٔ خلیفهگری اسلامی و پادشاهی روم شرقی بودند. اینها مردمی بودند که به صحراگردی و تاخت و تاز در ممالک همجوار اشتغال داشتند و غالباً به طرف وادی رود کورا میآمدند. بنای استحکامات بزرگی چون شهر دربند (یا باب الابواب) در شمال قفقاز در عهد ساسانیان که برای جلوگیری از حملات خزران ساخته شدهبود، هنوز پا برجاست.
تاریخ
خزرها را میتوان تا اندازهای با هونها (هونهای زرد) همسان دانست. این تیره کمابیش در سدهی ۵ پس از میلاد از بیابانهای شرقی آسیا و شمال چین برخاسته و به همراه هونها به شمال قفقاز و سرزمین ایران آمدهاند. به عبارت دیگر این قوم در بین شمالغربی این دریا و دریای سیاه سکونت داشتند. خزرها به همراه دیگر اقوام بیابانگرد شمال قفقاز، در زمان ساسانیان، بارها و بارها به سرزمین ایران میتاختند و پس از حضور کوتاه مدت خود معمولاً به دست سپاه ساسانی از مرزهای ایران بیرون رانده میشدند. این قوم همواره با بیزانس بر ضد ایران همپیمان بود. خزران در زمان خسرو انوشیروان در سده ششم میلادی از بقایای آنها به ناحیه شمال قفقاز آمدند و بهطور کلی در منطقه بخش وسطا و جنوبی رود ولگا زندگی میکردند. آنها در سده ششم میلادی با ایرانیان تماس داشته و در جریان لشکرکشی هراکلیوس امپراتور بیزانس علیه ایران ساسانی وی را یاری رساندند. خزرها در ابتدای سده هفتم از امپراتوری ترکان در شرق خود مستقل شدند اما در میانههای همین قرن اعراب مسلمان تا شمال قفقاز پیشروی کرده و از آن پس تا میانههای قرن هشتم سلسلهای از جنگها میان این دو قدرت رخ داد. عربها ابتدا خزرها را در سال ۶۶۱ وادار به تسلیم دربند کردند، اما در سال ۶۸۵ خزرها با یورش مجدد تا جنوب قفقاز پیش رفتند. پس از جنگهای متعدد در دهه ۷۲۰ در ارمنستان ناچار به عقبنشینی به شمال قفقاز شدند. با این حال پیروزیهای اولیه آنها اهمیت بسیاری در جلوگیری از گسترش مرزهای شمالی حکومت اعراب به سوی اروپای شرقی داشت. با عقبنشینی خزرها به سمت شمال پایتخت خزرستان از سال ۷۳۷ شهر آتیل در نزدیکی دلتای ولگا شد و آنها کوههای قفقاز را به عنوان مرز جنوبی خود پذیرفتند. طبقه حاکم آنان پس از مدتی دین یهود را برگزیدند تا خود را از دید عقیدتی در برابر حملات اسلام و بیزانس مسیحی مدافعه کنند. دیگر شهرهای مهم خزرها در دلتای ولگا سمندر، خزران و در قفقاز بلنجر، سمیران و سمبلوت بود.
خاقانات خزرها از اتحاد قبایل گوناگون تشکیل شده بود و در اوج قدرت خود (سده نهم میلادی) شامل غرب قزاقستان کنونی، جنوب روسیه، شرق اوکراین و بخش بزرگی از قفقاز (شامل داغستان، آذربایجان و گرجستان و غیره) و شبه جزیره کریمه میشد. خزرها در اکثر موارد متحد امپراتوری بیزانس بر علیه شاهنشاهی ساسانی بودهاند. آنها در ایستادگی در برابر حملات اعراب بسیار موفق بودند و به احتمال زیاد مانع یورش اعراب به اروپای شرقی شدهاند. خزرستان یک قلمروی چندقومی بود و جمعیت آن بیشتر از آمیزهای از ترکتباران، اورالیها، اسلاوها و مردمان قدیم قفقازی (نیاکان گرجیها و چچنها و ...) تشکیل شدهبود. در سده دهم میلادی میان سالهای ۹۶۵ و ۹۶۹ این کشور بدست اسلاوهای شرقی (روسهای کیف) به نابودی گرایید.
خزر نام ناحیه یا قوم
در خصوص اینکه خزر نام قوم است یا نام ناحیه و اگر خزر قومیت است نژاد آنها و مذهب و زبان آنها چه بودهاست؟ در متون کلاسیک فارسی و عربی اختلاف نظر وجود دارد. مرحوم دکتر پرویز ورجاوند در مقالهای تحت عنوان “ دریای مازندران یا خزر” در مجله اطلاعات سیاسی اقتصادی(شماره ۱۸۸ خرداد ۱۳۸۲) ضمن مخالفت با نام دریای خزر (خزران را یک قوم مهاجم دانسته) و یاد آوری نموده کهقباد ساسانی توانست قوم خزر را که به خاک ایران زمین وارد شده بودند، را تا آنسوی رودخانه ولگاه براند. وی فرمان داد تا شهر دربند و دژ دربند بازسازی شود. این دژ شهر که هنوز نام پهلوی بر خود دارد و در جمهوری داغستان روسیه واقع است شمالی ترین مرزبانی ایران در زمان ساسانیان بودهاست،بنابر کتیبه پهلوی که بر دیوارهای سنگی این شهر نصب است، دژ دربند به فرمان خسرو انوشیروان، ساخته میشود تا جلوی تازش اقوام شمالی گرفته شود و قباد، پسر خسرو انوشیروان، پس از واپس راندن خزرها، در پیروز نامهای که بر سنگهای شهر دربند نقش است داستان این پیروزی و فرمانش به بازسازی را نقل کردهاست. دژ شهر دربند یادگار تات نشینان است و به عنوان میراث معنوی و فرهنگی به ثبت جهانی رسیدهاست. هنوز هم هرچند شمارشان رو به کاهش گذاشته اما مردمان این شهر پهلوی زبان و تات هستند. برای دکتر پرویز ورجاوند و مجله اطلاعات سیاسی اقتصادی پاسخی ارسال شد که همان موقع در چند وب سایت و روزنامه مردم سالاری مرداد ۱۳۸۲ و سپس در مجله علمی اقتصادی پیام دریای ۱۳۱-۱۳۳ مهر و آذر ۱۳۸۳ چاپ شد و به شبهههای مخالفان نام دریای خزر پاسخ داده و اختلافهای متعدد و متضادی که در روایتها و مکتوبات در مورد خزران وجود دارد را یاد آوری نموده و نوشتهاست. نام دریای خزر در تمام متون فارسی قراردادها (حدود ۲۰ عهدنامه) و ازجمله عهدنامههای شاهطهماسب ۱۷۳۲ با پتر کبیر و عهدنامه نادرشاه ۱۷۳۵ (حتی یادداشتها و تفاهم نامههای بعد از انقلاب اسلامی) فقط با نامهای بحر خزر، و در لاتین با کاسپین ثبت شدهاست. در مورد دریای شمال ایران اگر چه بیشتر از ۴۰ نام دیگر برای آن بطور موردی مانند گرگان – گیلان - حوض فارس، بحر جیلان، طبرستان، خراسان، خوارزم، کادوس، هیرکان، ساری، تیپر، بحرالاعاجم(عجمها)، و … بکار رفته ولی همواره نام غالب همان کاسپین(متنهای اروپایی) و خزر(در متنهای عربی- فارسی - ترکی) در بیشتر متنهای عربی(عربی شده کسپین) به شکل قزوین و قزبین ثبت شدهاست. . بطور یقین نام" مازندران" بسیار کهن و در متون قدیمی بویژه در شاهنامه مکرر و بیشتر از ۹۰ بار بکاررفتهاست اما نباید آنرا با نام“ دریای مازندران” یکسان دانست. در شرایطی که بعلت غفلتهای رسانهای، تودههای مردم ایران از قوم کاسی و کاسپین هیچ اطلاعی نداشتند. و کار رسانه ای هم نشده بود کمیته یکسان سازی نامهای جغرافیایی در شرایطی نبود که به یکباره نامی مغفول مانده و ناشناخته در زبان فارسی رارسمی نماید.نام کاسپین اگرچه در همه جهان رسمیت دارداما در ایران تنها از سال ۱۳۸۲ این نام وارد ادبیات فارسی گردید. تا قبل از آن هیچگونه کار مطالعاتی آکادمیک در مورد ریشه نام کاسیها نشده بود. علی رغم اینکه در یکی دو کتاب در دوره پهلوی در خصوص خزران و قوم کاسی مطالعاتی انجام شده بود اما اطلاع رسانی نشده بودو بخش دانشگاهی ایران نیز گمان میکرد که کاسپین یک واژه بیگانهاست. و درک دقیقی از سوابق این نام نداشتند.
زبان
زبان خزری زبانی نابود شدهاست. زبانشناسان زبان خزری را از شاخهی زبانهای آلتائی و زیرشاخه ترکی میدانند و برخی دیگر آن را همسان زبان بلغاری باستان و زبان هونی از زیرشاخه زبانهای ترکی میدانند.
نام خزر در امروز
خزرها در زبانهای گوناگون کوزار، کوزارین، چازاری، کازاری و خازاروئی نامیده شدهاند. گمان میرود این نام از ریشهی آلتایی گز (=گردیدن) و گزر (=گردندهی صحرا) باشد.
نام خزر امروزه غالبا به دریای خزر -دریای واقع در جنوب محل زندگی خزران- اشاره دارد.
یهودیهای اشکنازی روس خزرها را نیاکان خود میدانند ولی از دید گروهی از ژنشناسان هرچند یهودیان اشکنازی ژنهای بسیاری از اروپای شرقی گرفتهاند، پذیرش اینکه آنها عمدتاً از خزرها هستند بعید است.