ياشاسين شاهين دژ
شنبه 20 خرداد 1391برچسب:, :: 9:43 ::  نويسنده : علي
صمد بهرنگی

صمد بهرنگی
زادروز ۲ تیر ۱۳۱۸
تبریز
درگذشت ۹ شهریور ۱۳۴۷
رود ارس و در ساحل روستای شام‌گوالیک
پیشه داستان‌نویس، محقق، مترجم، و شاعر
گفتاورد «مرگ خیلی آسان می‌تواند به سراغ من بیاید، اما من تا می‌توانم زندگی می‌کنم، نباید به پیشواز مرگ بروم. البته اگر یک وقتی ناچار با مرگ روبرو شوم که می‌شوم، مهم نیست. مهم این است که زندگی یا مرگ من، چه اثری در زندگی دیگران داشته باشد…»


صمد بهرنگی (۲ تیر ۱۳۱۸ - ۹ شهریور ۱۳۴۷)، معروف به بهرنگ، داستان‌نویس، محقق، مترجم، و شاعر چپ ایرانی بود. معروف‌ترین اثر او داستان ماهی سیاه کوچولو است.

او همچنین تألیفاتی در مورد نحوهٔ آموزش زبان فارسی در آذربایجان و تحقیقاتی در مورد ادبیات شفاهی آذربایجان دارد.

زندگی

صمد در ۱۳۱۸ در محلهٔ چرنداب شهر تبریز به دنیا آمد. پدرش زهتاب بود. پس از تحصیلات ابتدایی و دبیرستان در مهر ۱۳۳۴ به دانشسرای مقدماتی پسران تبریز رفت که در خرداد ۱۳۳۶ از آنجا فارغ‌التحصیل شد. از مهر همان سال آموزگار شد و تا پایان عمر در آذرشهر، ممقان، قاضی جهان، گوگان، و آخی جهان در استان آذربایجان شرقی ایران که آن زمان روستا بودند تدریس کرد.

در مهر ۱۳۳۷ برای ادامهٔ تحصیل در رشتهٔ زبان و ادبیات انگلیسی به دورهٔ شبانهٔ دانشکده ادبیات دانشگاه تبریز رفت و هم‌زمان با آموزگاری، تحصیلش را تا خرداد ۱۳۴۱ و دریافت گواهی‌نامهٔ پایان تحصیلات ادامه داد.

بهرنگی در ۱۳۳۹ اولین داستان منتشر شده‌اش به نام عادت را نوشت. که با تلخون در ۱۳۴۰، بی‌نام در ۱۳۴۲، و داستان‌های دیگر ادامه یافت. او ترجمه‌هایی نیز از انگلیسی و ترکی استانبولی به فارسی و از فارسی به ترکی آذربایجانی (از جمله ترجمهٔ شعرهایی از مهدی اخوان ثالث، احمد شاملو، فروغ فرخزاد، و نیما یوشیج) انجام داد. تحقیقاتی نیز در جمع‌آوری فولکلور آذربایجان و نیز در مسائل تربیتی از او منتشر شده‌است. وی در کتاب کندوکاو در مسائل تربیتی ایران کلمات عربی به عاریت گرفته شده از عربی را بخش بزرگی از اشتراک زبان‌های ایرانی از جمله ترکی آذری با فارسی دانسته‌است. و به همین دلیل خواستار عدم حذف آنان با بهانه‌های باستان‌گرایی و تاکید بیشتر بر این لغات در هنگام آموزش فارسی به کودکان آذربایجانی شده بود.

مرگ

بهرنگی در شهریور ۱۳۴۷ (در سن ۲۹ سالگی) در رود ارس و در ساحل روستای شام‌کوانیک یا کاوانی غرق شد و جسدش را چند روز بعد در ۱۲ شهریور در نزدیکی پاسگاه شتربان در چند کیلومتری محل غرق شدنش از آب گرفتند. جنازهٔ او در گورستان امامیهٔ تبریز دفن شده‌است.

دو نظریه دربارهٔ مرگ بهرنگی وجود دارد. از روزهای اول پس از مرگ او، در علل مرگ او هم در رسانه‌ها و هم به شکل شایعه بحث‌هایی وجود داشته‌است مبنی بر کشته شدن او به دستورِ و به دستِ عوامل حکومت پهلوی. اما نظریهٔ دیگر که مستندتر است این است که وی به علت بلد نبودن شنا در ارس غرق شده‌است.

تنها کسی که معلوم شده‌است در زمان مرگ یا نزدیک به آن زمان، همراه بهرنگی بوده‌است شخصی به نام حمزه فراهتی است که بهرنگی همراه او به سفری که از آن باز نگشت رفته بود. اسد بهرنگی، که گفته‌است فراهتی را دو ماه بعد در خانهٔ بهروز دولت‌آبادی دیده‌است، از قول او گفته‌است : «من این طرف بودم و صمد آن طرف‌تر. یک دفعه دیدم کمک می‌خواهد. هر چه کردم نتوانستم کاری بکنم.»

سیروس طاهباز دراین‌باره می‌نویسد : «بهرنگی [...] خواسته بود تنی به آب بزند و چون شنا بلد نبود، غرق شده بود(شخصی بنام مرحوم حسین حسین زاده از اهالی روستای کلاله که شاهد موضوع بوده این نظر را تایید می‌کردند). جلال آل‌احمد مرگ بهرنگی را مشکوک تلقی کرد [...] اما حرف بهروز دولت‌آبادی برایم حجّت بود که مرگ او را طبیعی گفت و در اثر شنا بلدنبودن.» اسد بهرنگی شنا بلد نبودن صمد را تأیید می‌کند  ولی دربارهٔ نظر طاهباز و دیگران می‌گوید  «همه از دهان بهروز دولت‌آبادی حرف زده‌اند نه این که واقعاً تحقیقی صورت گرفته باشد [...] تا به حال برخوردی تحقیقی دربارهٔ مرگ صمد نشده‌است.»

طرفداران به قتل رسیدن صمد ادعا می‌کنند که در ماه شهریور رود ارس کم‌آب است و در نتیجه احتمال غرق شدن سهوی وی را کم می‌دانند. اسد بهرنگی کم‌آب بودن محل غرق شدن صمد را تأیید می‌کند و دراین‌باره می‌گوید «البته بعضی جاها ممکن است پر آب شود. [...] هیچ‌کس نمی‌آید در محلی که جریان آب تند است آب‌تنی یا شنا کند، چه برسد به صمد که شنا هم بلد نبود.» با این وجود تأکید می‌کند : «البته هیچ‌کس ادعا نمی‌کند که فراهتی مأمور ساواک بود یا مأمور کشتن صمد.»

جزئیات متناقض دیگری نیز دربارهٔ مرگ بهرنگی روایت شده‌است. از جمله اسد بهرنگی گفته‌است : «جسد [...] صورت و بدنش سالم بود. [...] دو سه تا جای زخم، طرف ران و ساقش بود، چیزی شبیه فرورفتگی. [...] رئیس پاسگاه در صورت‌جلسه‌اش، به جای زخم‌ها اشاره کرد. بعدها البته توی پاسگاه دیگری، این صورت‌جلسه عوض شد». اسد بهرنگی به همین تناقضات به شکل دیگری اشاره کرده‌است، از جمله این که گفته‌است فرج سرکوهی در جایی نوشته‌است که فراهتی گروهی را که به دنبال جسد صمد می‌گشته‌اند (و به گفتهٔ اسد بهرنگی شامل اسد بهرنگی، کاظم سعادتی، و دو نفر از شوهرخواهرهای بهرنگی بوده‌است) همراهی می‌کرده‌است، در حالی که چنین نبوده‌است.

جلال آل‌احمد شش ماه بعد از مرگ صمد در نامه‌ای به منصور اوجی شاعر شیرازی می‌نویسد «... اما در باب صمد. درین تردیدی نیست که غرق شده. اما چون همه دلمان می‌خواست قصه بسازیم ساختیم... خب ساختیم دیگر. آن مقاله را من به همین قصد نوشتم که مثلاً تکنیک آن افسانه‌سازی را روشن کنم برای خودم. حیف که سر و دستش شکسته ماند و هدایت کننده نبود به آن چه مرحوم نویسنده‌اش می‌خواست بگوید...»

برادر صمد بهرنگی (اسد بهرنگی) در این باره می‌گویذ: همه می‌دانند که ویژه‌نامهٔ آرش چند ماهی پس از مرگ صمد بهرنگی منتشر شد و آن موقع هم دوستان نزدیک صمد بر مرگ او مشکوک بودند. با اطلاعاتی که از جریانات تابستان ۴۷ داشتند کشته شدن صمد را به وسیلهٔ عمله‌های رژیم که شاید ساواک هم مستقیماً در آن دست نداشته باشد دور از انتظار نمی‌دانستند.

اسد بهرنگی در قسمت دیگری از این کتاب می‌گوید: «در زمانی که ما در کنار ارس دنبال صمد می‌گشتیم و صمد را داد می‌زدیم مامورین ساواک به خانهٔ صمد آمده و همه چیز را به هم ریخته بودند. میز تحریر مخصوص او را شکسته بودند و نامه‌ها و یادداشت‌هایش را زیر و رو کرده بودند. و اهل خانه را مورد بازجویی قرار داده بودند، و چند کتاب و یادداشت هم برداشته و برده بودند و خوشبختانه کتابخانهٔ اصلی صمد را که در آن طرف حیاط بود ندیده بودند.»

حمزه فراهتی در کتاب خود اظهار می‌کند که «صمد بهرنگی شهید ساختگی شد» و قتل او کار ساواک نبوده‌است.

کتاب‌های منتشر شده در این زمینه

آثار

برخی آثار صمد بهرنگی با نام مستعار چاپ شده‌است. از جملهٔ نام‌های مستعار وی می‌توان به «ص. قارانقوش»، «چنگیز مرآتی»، «صاد»، «داریوش نواب‌مراغی»، «بهرنگ»، «بابک بهرامی»، «ص. آدام»، و «آدی باتمیش» اشاره کرد.

قصه‌ها

کتاب و مقاله

ترجمه‌ها


 

آثار درباره او

  • صمد جاودانه شد - (علی اشرف درویشیان) - ۱۳۵۲
  • کتاب جمعه - سال اول - شماره۶ - ۱۵ شهریور ۱۳۵۸
  • منوچهرهزارخانی - «جهان بینی ماهی سیاه کوچولو» - آرش دوره دوم، شماره ۵ - (۱۸) -آذر ۱۳۴۷
شنبه 20 خرداد 1391برچسب:, :: 9:36 ::  نويسنده : علي
 
 

مهدی روشن‌ضمیر

مهدی روشن‌ضمیر، ادیب، نویسنده و پژوهشگر معاصر است.

زندگی نامه

مهدی روشن‌ضمیر در سال ۱۲۹۸ در تبریز به دنیا آمد. وی پس از سپری کردن دوران ابتدایی و متوسطه، در سال ۱۳۱۶ برای ادامهٔ تحصیل راهی تهران شد. وی از آن پس به تدریس و نیز ادامهٔ تحصیل پرداخت و در سال ۱۳۳۶ دکترای خود را از فرانسه اخذ کرد.
روشن‌ضمیر از آن پس به مدت ۲۷ سال در دانشگاه تبریز تدریس نمود و به تألیف و نگارش نیز پرداخت. مهدی روشن‌ضمیر سرانجام پس از عمری تلاش و خدمت در ۸۰ سالگی در تهران درگذشت و در مقبرةُ الشعرای تبریز به خاک سپرده شد.

آثار

مشکلات زبان فرانسه در ۳ جلد، دیار خوبان، برگزیده‏‌های ادبی در ۲ جلد و مجله‏‌های فرانسه و نیز ترجمهٔ فردوسی و حماسهٔ ملی و ترجمه معتقدات و آداب و سنن ایرانی، از جمله آثار وی می‏ باشند.
یکی دیگر از آثار ارزندهٔ آن مرحوم دیباچه‌ای است بر چاپ اول حیدربابایه سلام که به همراه مقدمهٔ دوست صمیمی ایشان عبدالعلی کارنگ به طبع رسید که این دو نوشته به همراه خط میرزا طاهر خوشنویس در عرضهٔ این اثر فاخر ادبی سهم بسزایی داشتند.
شهریار در شمردن محسنات چاپ اول حیدربابایه سلام می‌نویسد:
« به خامهٔ دو استاد دانشمند آقایان روشن ضمیر و کارنگ مزین و مقدمه نویسی شده و ...»

شنبه 20 خرداد 1391برچسب:, :: 9:33 ::  نويسنده : علي
 
 

همام تبریزی 

 
مقبرةالشعرای تبریز، محل دفن حدود ۴۰۰ تن از دانشمندان و ادیبان نام‌آور ایران است.

محمد پسر فریدون همام تبریزی (زاده ۶۳۶ هجری تبریز - درگذشته صفر ۷۱۴) شاعر پارسی  سده هشتم هجری در ایران است. او در غزل از خود توانائی بسیار نشان داده است.

همام شدیدا دوستدار سعدی شیرازی بوده و با او مکاتبه داشته و بنا بر برخی یادداشت ها، هنگامی که سعدی به آذربایجان سفر کرده، با همام نیز دیدار داشته. شماری از غزلیات او بر مبنای غزل‌هائی از سعدی، بر همان قافیه و ردیف ساخته شده‌اند.

همام و زبان آذری

همام تبریزی به زبان بومی آن‌زمان تبریز و آذربایجان یعنی زبان آذری نیز اشعار و ابیاتی دارد از جمله:

  • ملمعی از «همام تبریزی» به فارسی و آذری:

 

بدیدم چشم مستت رفتم از دست   کوام آذردلی بو کو نبی مست
دلم خود رفت و می‌دانم که روزی   به مهرت هم بشی خوش گیانم اژ دست
به آب زندگی ای خوش عبارت   لوانت‌لاو جَه‌من دیل و گیان بست
دمی بر عاشق خود مهربان شو   که زی‌سر مهرورزی گست بی گست
به عشقت گر همام از جان برآیذ   مواژش کان یوان بمروت و وارست
گرم خا واکَنی لشنم بوینی   به بویت خُته بام ژاهنام سرمست

معنی بیت‌های آذری:

کدام آذردلی است که مست نشود
به مهرت هم برود جان خوشم از دست
لاف لبانت ز من دل و جان ببُرد
که زینسان مهرورزی زشت باشد زشت
مگویش کآن جوان بمرد و وارست
اگر خاک را واکَنی لاشه‌ام را ببینی / به بویت خفته باشم در آرامگاهم سرمست


 

  • غزلی از «همام تبریزی» با این مطلع:
خیالی بود و خوابی وصل یاران   شب مهتاب و فصل نوبهاران

که بیت

 

وهار و ول و دیم یار خوش بی   اوی یاران مَه ول بی مَه وهاران

معنی: بهار و گل به چهره یار خوش است، بی یاران نه گل باشد نه بهاران.

منابع

درباره همام و زبان آذری از زبان ایرانی آذری

شنبه 20 خرداد 1391برچسب:, :: 9:1 ::  نويسنده : علي
 
علاءالدین ملماسی
Mr, Aalaeddin Melmasi.jpg
روز طولانی
زمینه کاری عکاسی، ترجمه، شعر، زبانشناسی، شیمی، موسیقی، خطاطی،
ملیت ایرانی
زادروز ۱۸ دی ۱۳۳۰
تبریز
مرگ ۴ تیر ۱۳۹۰
شیراز
جایگاه زندگی تبریز،مهربان،زابل
 
جایگاه خاکسپاری قطعه هنرمندان وادی رحمت، تبریز
در زمان حکومت سلسلهٔ پهلوی، حمهوری اسلامی
رویدادهای مهم انقلاب اسلامی
پیشه عکاس، مترجم
مدرک تحصیلی لیسانس زبان و ادبیات انگلیسی
دانشگاه تبریز
شاگرد یعقوب کوشان در عکاسی
دلیل سرشناسی عکاسی، زبانشناسی
اثرپذیرفته از رئالیسم

علاءالدین ملماسی (زاده ۱۸ دیماه سـال ۱۳۳۰ در محـله انگج تبریز - در گذشته ۴ تیرماه ۱۳۹۰ در شیراز) عکاس، مترجم، محقق، مدرس، زبانشناس، شیمیدان و شاعر بود. وی در یک خانواده علمی مذهبی متولد شد و اولین فرزند محمود ملماسی متخلص به آزرم تبریزی بود. آزرم خود از اعقاب شاعر مشهور آذربایجانی همام تبریزی است.

زندگی و تحصیلات

ملماسی پس از گذراندن تحصیلات مقدماتی، مدرک کارشناسی خود را در رشته زبان انگلیسی از دانشگاه تبریز کسب نمود. او در سن سیزده سالگی با عکاسی آشنا شد. از سال ۱۳۴۷ بطور مستمر و علمی در تمامی زمینه‌های عکاسی فعالیت خود را پی‌گیری نمود و در این میان شیمی عکاسی بخش عمده توجه او را به خود جلب کرد.

آثار

ابداع طراحی بر روی کاغذ عکاسی با استفاده از مواد شیمیائی از فعالیت‌های ملماسی بود. وی به طور معمول از مکان‌های حاوی اطلاعات تاریخی عکاسی می‌کرد. در اکثر کارهای او تاکید بر نور و سایه، بی‌پیرایگی و اغتشاش (دو عامل نقیض) به چشم می‌خورد. وی همچنین به طور گسترده با دوربین قطع متوسط و دوربین قطع بزرگ کار می‌کرد.

شعر

  1. فارسی،
  2. ترکی.
دئنه پیر میکده بو ســـحر، کی بو شـــاعری ایلیه دعــــــا   ئولوم اولمیایدی، گؤریدی بیر سوزی عالمه یاییلان زمان

(فارسی: به پیر میکده بگویید که سحر، این شاعر را دعا نماید، کاشکی مرگ نبود تا زمان دهان به دهان نقل شدن سخنانش را می‌دید.)

موسیقی و خط

ملماسی خط را خوب می‌نوشت و بر اصالت آن توجهی خاص داشت. نستعلیق، شکسته نستعلیق، ثلث و نسخ از جمله قلم‌هایی بود که در آنها مهارت داشت.

تالیفات

علاءالدین ملماسی در کنار عکاسی تحقیقات دامنه‌داری در اکثر رشته‌های علمی و هنری مانند موسیقی، خطاطی، فیزیک، نجوم، تاریخ، باستانشناسی، زبانشناسی و باغبانی آغاز کرد. در اکثر موارد تحقیقات خود را تا آخرین درجه ممکن ادامه داد. از مهمترین آنها می‌توان به این نکات اشاره نمود:

  1. تالیفات و ترجمه‌های متعدد در زمینه‌های عکاسی، زبان انگلیسی، فرهنگ عامه و صنایع دستی.
  2. کتاب صنعتگران آذربایجان که شرح حال بیست نفر از مبرزین صنایع دستی استان آذربایجان‌شرقی است که به سفارش سازمان صنایع دستی و گردشگری استان تهیه کرده بودند.

مسئولیت‌ها

  1. انجام پروژه‌های بزرگ و متعدد عکاسی برای مرکز تحقیقات صنایع سنگین، وزارت نیرو، سازمان آمار ایران، سازمان میراث فرهنگی.
  2. تاسیس انجمن عکاسی استان آذربایجان‌شرقی به همراه چند تن از عکاسان تبریز.
  3. تحقیقات در زمینه تاریخ عکاسی، شیمی عکاسی، مهندسی اپتیک و زمینه‌های دیگر.
  4. تاسیس، تجهیز و مسئولیت بخش عکاسی مرکز تحقیقات صنایع سنگین تبریز.
  5. معلمی و خدمت در آموزش و پرورش.

فوت

 
محل تصادف در شیراز

ملماسی سرانجام در ساعت ۱۴:۴۵ دقیقه روز شنبه چهارم تیرماه بر اثر سانحه رانندگی در بلوار دکتر چمران، شیراز درگذشت و در قطعه هنرمندان مزارستان وادی رحمت تبریز به خاک سپرده شد.

منابع

کتاب‌ها
  • روشن‌ضمیر، مهدی. یاد یاران. چاپ اول. تهران: انتشارات طلاییه، ۱۳۷۱.
خوشنویسان اهل تبریز
شنبه 20 خرداد 1391برچسب:, :: 8:46 ::  نويسنده : علي
 
میرزا علی‌آقا تبریزی
زادروز رجب ۱۲۷۷ ه.ق.
تبریز
درگذشت ۱۰ محرم ۱۳۳۰ ه.ق.
۱۰ دی ۱۲۹۰ خورشیدی
تبریز
علت مرگ به دار آویخته شد
آرامگاه مقبرةالشعرای تبریز
شناخته‌شده برای یکی از شهدای جنبش مشروطیت ایران
نقش‌های برجسته از علمای, مشروطه‌طلبان و آزادی‌خواهانآذربایجان
لقب ثقةالاسلام تبریزی یا ثقةالاسلام دوم
جنبش مشروطه
مذهب شیعه
فرزندان سه پسر و چهار دختر
والدین حاج میرزا موسی ثقةالاسلام


میرزا علی‌آقا تبریزی (۱۲۹۰-۱۲۳۹ خورشیدی) مشهور به ثقةالاسلام تبریزی یا ثقةالاسلام دوم، از علمای آذربایجان و یکی از شهدای جنبش مشروطیت ایران بود. او از مشروطه‌طلبان و آزادی‌خواهان بود و در تبریز به دست روس‌ها به دار آویخته شد.

زندگی

او در ۱۲۷۷ در تبریز بدنیا آمد. پدر بزرگش حاج میرزا شفیع صدر ثقةالاسلام شاگرد سید کاظم رشتی و رئیس شیخیه تبریز بود. پدرش حاج میرزا موسی ثقةالاسلام در جنبش تنباکو شرکت داشت.

تحصیلات خود را در تبریز و سپس در کربلا و نجف انجام داد. پس از آن به تبریز بازگشت و در ۱۳۱۹ بعد از درگذشت پدرش لقب «ثقةالاسلام» را به پیشنهاد محمدعلی میرزا ولیعهد از مظفرالدین‌شاه دریافت کرد و رئیس شیخیه در تبریز شد. سه بار ازدواج کرد و سه پسر و چهار دختر داشت. زبان‌های ترکی و فارسی و عربی و فرانسه را می‌دانست و نشریات عربی را می‌خواند و در سخن‌رانی‌های خود مردم را از اوضاع دنیای جدید با خبر می‌ساخت. با امیرنظام گروسی و مهدیقلی هدایت و ادیب‌الممالک فراهانی معاشرت و گفتگو داشت. طبع شعر داشت و در کتابخانه خود مجلس شعرخوانی برگزار می‌کرد.

مشروطیت

از آغاز جنبش مشروطیت از هواداران آن بود. پس از اعلام مشروطه در انتخابات دوره اول مجلس شورای ملی رای اول را در بین علمای تبریز بدست آورد ولی نمایندگی را نپذیرفت. با تأسیس انجمن ایالتی آذربایجان از حامیان آن شد و در مقابل انجمن اسلامیه که علمای مخالف مشروطه تأسیس کرده بودند پشتیبان انجمن ایالتی بود.

در دوره استبداد صغیر سعی زیادی برای جلوگیری از اشغال تبریز و حل مسالمت‌آمیز مسائل داشت. پس از فتح تهران کوشش کرد که از خلع محمدعلی شاه جلوگیری کند و اختلافات با مسالمت حل شود ولی موفق نشد. با اشغال تبریز از سوی نیروهای روسیه تزاری سعی در آرام کردن اوضاع داشت. به اصرار او ستارخان و باقرخان از تبریز به تهران رفتند.

پس از اولتیماتوم روسیه به ایران و درخواست اخراج شوستر، مردم تبریز به تظاهرات دست زدند. مجاهدین تبریز به هواداری از مردم آماده مقابله با نیرهای روس شدند. ثقةالاسلام با اقدامات مجاهدان مخالف بود و همین به دشمنی آنان با او منجر شد. با شروع جنگ از سوی روس‌ها، ثقةالاسلام به مخالفت باآن‌ها برخاست و در نامه‌ای از امیر حشمت نیساری رئیس شهربانی تبریز خواست که در برابر روس‌ها مقابله و دفاع کند. با آن‌که در چند روز نبرد مجاهدان نیروی روس را ضعیف کرده بودند ولی منحل شدن مجلس در تهران و پذیرش اولتیماتوم ثقةالاسلام را واداشت که از مجاهدین بخواهد که سلاح را بر زمین بگذارند.

به‌دارکشیدن ثقةالاسلام

 
آرامگاه ثقةالاسلام تبریزی بیرون بنای مقبرةالشعرا .

روس‌ها از ثقةالاسلام خواستند که به کنسولگری روسیه در تبریز بیاید. با آن‌که کنسول عثمانی به او هشدار داده بود، ثقةالاسلام از مخفی شدن و پناهندگی در کنسولگری عثمانی سر باز زد و به کنسولگری روسیه رفت. در آنجا از او خواستند که بنویسد که آغاز کننده جنگ مجاهدان بوده‌اند ولی ثقةالاسلام از این کار خودداری کرد و گفت روس‌ها جنگ را شروع کرده‌اند. پس از آن او را همراه هفت تن دیگر در روز عاشورای سال ۱۳۳۰ قمری برابر با دی‌ماه ۱۲۹۰ خورشیدی به‌دار کشیدند. او را در محلی که اکنون مقبرةالشعرای تبریز است دفن کردند.

پس از انقلاب اکتبر روسیه، دولت شوروی هیئتی را به تبریز اعزام کرد و به عنوان عذرخواهی دسته‌گلی بر مزار وی گذاشتند. 

آثار

  • مرآةالکتاب در اسامی مولفات شیعه است.
  • نامه‌های تبریز
  • ایضاح‌الانباء
  • بث‌الشکوی (ترجمه بخشی از تاریخ یمینی)
  • مجموعه تلگرافات
  • تاریخ امکنه شریف
  • بالون ملت ایران به کجا می‌رود؟ (رساله)
  • ترقی مملکتی به مال است و تحصیل مال با علم (رساله)
  • اصول سیاست اسلامیه
  • مجمل حوادث یومیه مشروطه
  • لالان (رساله)
  • نامه‌ها
شنبه 20 خرداد 1391برچسب:, :: 8:26 ::  نويسنده : علي
 

مقبرةالشعرا

 
دورنمایی از مقبرةالشعرا

مقبرةالشعرا (آرامگاه شاعران) یکی از گورستان‌های تاریخی شهر تبریز است که در محلهٔ سرخاب واقع شده‌است. مقبرةالشعرا هم‌اکنون در پیرامون تکیهٔ حیدر در تقاطع خیابان‌های ثقةالاسلام و عارف شهر تبریز واقع شده‌است و در ضلع شرقی بقعه سید حمزه و مقبره قائم مقام و ملا باشی قراردارد.

تاریخچه

نام این گورستان در آثار مکتوب پیش از سدهٔ هشتم هجری به‌چشم نمی‌خورد. کتاب لباب‌الالباب تألیف محمد عوفی در سال ۶۱۸ هجری که در آن شرح حالی از شاعران سدهٔ هشتم هجری -همانند خاقانی و فارابی که در مقبرةالشعرا مدفون‌اند- گنجانده شده‌است، نامی از این مکان به‌میان آورده نشده‌است. قدیمی‌ترین اشاره به این گورستان در کتاب نزهةالقلوب تألیف حمدالله مستوفی در سال ۷۴۰ هجری می‌باشد؛ همچنین در «تاریخ گزیدهٔ مستوفی» تألیف ۷۳۰ هجری نیز به مقبرةالشعرا اشاره شده‌است.
به‌دلیل متروک‌شدن مقبرةالشعرا پس از زمین‌لرزه‌های سال‌های ۱۱۹۳ و ۱۱۹۴ هجری قمری و به‌دلیل مدفون‌شدن بسیاری از شاعران و عارفان بزرگ در این گورستان، در شهریورماه ۱۳۵۰ خورشیدی مسابقه‌ای برای طرح یک بنای یادبود در مقبرةالشعرا توسط روزنامه‌های اطلاعات و کیهان و مجلهٔ یغما برگزار گردید و پس از چندی پیشنهاد «غلام‌رضا فرزان‌مهر» برگزیده شد و عملیات احداث بنای یادبود آغاز گردید. هم‌اکنون این بنای یادبود نماد مقبرةالشعرا و یکی از نمادهای شهر تبریز محسوب می‌شود.
جمهوری آذربایجان در مسابقات آواز یوروویژن ۲۰۰۹ از تصویر مقبرةالشعرا به عنوان یکی از نمادهای خود استفاده کرد .

دفن شدگان

 
نمایی از مقبرهٔ اسدی توسی به عنوان اولین شاعر مدفون در مقبرةالشعرا.

بیش از ۴۰۰ شاعر، عارف و رجال نامی ایران و کشورهای منطقه از ۸۰۰ سال پیش به ترتیب از حکیم اسدی طوسی تا استاد شهریار، یکی پس از دیگری در اینجا به خاک سپرده شده‌اند.
از معروفترین آرمیدگان در مقبرةالشعرا می‌توان به افراد زیر اشاره کرد:

 
شنبه 20 خرداد 1391برچسب:, :: 8:22 ::  نويسنده : علي
 

محمود ملماسی

محمود ملماسی شاعر و ادیب معاصر تبریزی بود که بیشتر در باره اهل بیت شعر می‌گفت. وی از اعقاب همام تبریزی بود

 
استاد محمود ملماسی

محمود ملماسی در سال 1296 شمسی در شهر تبریز متولد شد.تا سن 5 سالگی خط وزبان فارسی را از پدرش آموخت.پدرش از اولین وکلای دادگستری بود. سپس نزد میرزا محسن آقا ادیب العلما ادبیات را آموخت.در نه سالگی گلستان سعدی و در سیزده سالگی کلیله و دمنه را به پایان رساند.از او دفتر شعری بر جای مانده .او آزرم تخلص می کرد.سرانجام در سال 71 شمسی چشم از جهان فرو بسست و در مقبره الشعرا تبریز به خاک سپرده شد.آزرم از اعقاب همام تبریزی بود وی غیر از شعر به خوشنویسی و تذهیب کاری هم می پرداخت.

تولد

محمود ملماسی در سال ۱۲۹۶ درخانواد ای فرهیخته و هنرمند در شهر تبریز متولد شد.

تحصیلات

وی تا سن پنج سالگی نوشتن و خواندن پاره‌ای از کلمات را از پدر خود فراگرفت و بعداً در محضر میرزا محسن آقا ادیب العلما مشغول آموختن شد و پس از مدتی، به دبستان رفت.
در نه سالگی گلستان سعدی و در سیزده سالگی کلیله و دمنه را به پایان رسانید و این علاقه به ادب فارسی سبب شد که او شاعری توانا شود.
 

ازدواج

با صبیه مرحوم آیت ا... سید ابراهیم دروازه‌ای ازدواج کرد که حاصل آن پنج پسر ( علاءالدین, رکن الدین, ضیاءالدین, فریدون و فرخ ) و یک دختر بود.

 
نمونه خط شکسته نستعلیق استاد علاءالدین ملماسی.

نظر دیگران

مرحوم دکتر مهدی روشن ضمیر که یکی از ادبا سرشناس این دیار بود، در کتاب وزین خود (یاد یاران) در صفحه ۳۶۸ و ۳۶۹ در خصوص خانواده ملماسی و فرزند خلف آن خاندان، مرحوم آقای علاءالدین ملماسی چنین ذکر فرموده‌اند: شادروان آزرم تبریزی از اعقاب همام تبریزی شاعر مشهور آذربایجانی بود که اغلب افراد آن خاندان اهل فضل و کمال و قرطاس و ملماس بودند و فرزند ارشد آن مرحوم، آقای علاءالدین ملماسی نمونه بارزی از آنان است. خدایش از آسیب زبان در امان بداراد.

فوت

او در اول تیر ۱۳۷۰ دار فانی را وداع گفت و در مقبره الشعرای تبریز دفن گردید.

آثار

از شادروان محمود ملماسی که به «آزرم تبریزی» تخلص می‌کرد، دفتر شعری بر جای مانده‌است.

شنبه 20 خرداد 1391برچسب:, :: 7:48 ::  نويسنده : علي
  
MustafaKemalAtaturk.jpg
رئیس جمهور آتاترک
شناسنامه
نام کامل مصطفی کمال آتاترک
معروف به آتاترک
زادروز ۱۹ می ۱۸۸۱
زادگاه سالونیک، ترکیه
تاریخ مرگ ۱۰ نوامبر ۱۹۳۸ (۵۷ ساله)
محل مرگ کاخ دلمه‌باغچه، استانبول، ترکیه، ترکیه
اطلاعات سیاسی
تاریخ ریاست از ۲۹ اکتبر ۱۹۲۳ تا ۱۰ نوامبر ۱۹۳۸ (۱۵ سال، ۱۲ روز)
پیش از عصمت اینونو
جناح سیاسی کمیته اتحاد و پیشرفت، حزب خلق جمهوریخواه
امضا Signature of Mustafa Kemal Atatürk.svg
 
مصطفی کمال پاشا درنبرد چناق قلعه

مصطفی کمال پاشا (معروف به آتاترک به معنای پدر ترک) نظامی و دولت‌مرد و بنیان‌گذار جمهوری ترکیه بود. وی استعداد شگرفی در امور نظامی داشت چنان‌ که درنبرد چناق قلعه(۱۹۱۴) با شعار "Çanakkale geçilemez" یعنی «نمی‌توانید از چناق قلعه بگذرید» با سپاهی کوچک در برابر تهاجم نیروی دریایی بریتانیای کبیر و فرانسه ایستاد و مانع تصرف استانبول شد.

او درسال ۱۸۸۱ میلادی در شهر تسالونیکی در شمال یونان فعلی، که در آن زمان جزئی از امپراتوری عثمانی بود، به دنیا آمد. در ابتدا وارد ارتش عثمانی شد و در طرابلس لیبی با ایتالیائی‌ها جنگید؛ او در دههٔ اول قرن بیستم به همراه گروهی از افسران ترک، که ترکهای جوان نامیده شدند، پایه‌های اصلاحات در ارتش و دولت را به نفع ملی‌گرایی ترک‌ها تثبیت کرد. در جنگ‌های بالکان به سمت فرماندهی رسید و در سال ۱۹۱۶ در تنگه داردانل و شبه جزیره قالیبولی در برابر انگلیسی‌ها مقاومت کرد و مانع اشغال استانبول توسط نیروهای بریتانیا و متفقین در جنگ جهانی اول شد. او سپس در جبهه روس نبرد کرد.

در جنگ جهانی اوّل دولت عثمانی شکست خورد و مناطق بسیاری در شمال آفریقا و حجاز، سوریه، عراق به دست کشورهای بریتانیا و فرانسه افتادند. قسمت‌هایی از اروپای خاوری نیز با حمایت فاتحان جنگ به استقلال رسیدند. در اواخر سال های جنگ اول جهانی ترکیه مورد هجوم فرانسه و ایتالیا از جنوب و یونان از شرق بود. آتاترک رهبری جنگ استقلال ترکیه را بر عهده داشت. در پایان جنگ جهانی اول مردم ترکیه از بی کفایتی خلیفه عبدالحمید اول و نظام عثمانی به تنگ آمده بودند و آتاترک رهبری خيزش علیه خلافت و امپراتوری عثمانی را به عهده گرفت. درسال ۱۹۲۳ ترکیه مدرن با نظام جمهوری توسط ملی گرایان و گروه‌های مبارزه علیه اشغال بر پا شد. آتاترک از آن تاریخ تا زمان مرگش در سال ۱۹۳۸ رئیس جمهور ترکیه بود.

اقدامات آتاترک

از جمله اقدامات مهم آتاترک مبارزه علیه روحانیون مبارز، کشف حجاب و اجباری کردن لباس اروپایی بود. او همچنین به سرکوب عشایر دست زد. در نتیجه عملیات وی ترکیه کنونی از خاکسترهای بجای مانده از امپراتوری عثمانی به وجود آمد. چرا که آتاترک کشوری ساخت فراتر از نظام عقب مانده عثمانی که چشم به تکنولوژی غرب با اندک درآمد کشاورزی دوخته بود. اما دیری نپایید که اعتقاد قلبی آتاترک به لزوم مدرنیزاسیون، سبب خشم روحانیون ترکیه شد و خشم روحانیون، باعث بروز آشوب‌هایی در برخی نقاط ترکیه شد (از جمله آنان می‌توان به قیام شیخ سعید در ۱۹۲۵ اشاره کرد که با بهانه لغو خلافت و مغایرت آن با اسلام به دیاربکر حمله کرده بود). همچنین از دیگر اقدمات وی می‌توان به ترویج ملی‌گرایی ترک، جداکردن دین از سیاست، قانونی کردن حق رای زنان و تغییر خط عربی به خط لاتین نام برد. در سفارشات آتاترک به جوانان ترکیه آمده‌است:

"Bu Cumhuriyeti Biz Kurduk Onu Yaşatacak ve Yüceltecek Sizlersiniz" یعنی «این جمهوریت را ما (قوای ملی) بنا نهادیم بقا و پیشرفت آن با شماست»

یکی از اقداامات مهم و موثر آتاتورک خاتمه دادن به دعوای مسلمانان و مسیحیان بوده و مسجد ایاصوفیه در آن ایام و پس از دستور آتاتورک برای همیشه به موزه تبدیل شد.

عصمت اینونو و آتاترک

عصمت اینونو در زمان جنگ جهانی اول مقام سرگردی را در ارتش عثمانی دارا بود، پس از پیروزی های پباپی به درجه ژنرال ارتقاء یافت و با تأسیس جمهوی ترکیه، مقام نخست وزیری را کسب کرد. وی سیاست مدار زیرکی بود و مغز انديش مند آتاترک به شمار می آمد و در زمان آتاترک بارها نخست وزیر شد و تا مرگ آتاترک ریاست دولت را برعهده داشت و کشور را به نام او اداره می‌کرد. اینونو در زمان جنگ جهانی دوم با توجه به وضع اقتصادی ترکیه، کشورش را از جنگ به دور نگاه داشت. بسیاری از ناظران می‌نویسند که وی به تنهایی در برابر سیاست ‌مدارانی که طرف دار ورود به جنگ بودند می‌ایستاد و می‌گفت «بایستی صبر کرد تا نتیجه جنگ مشخص شود اگر پیروزی متحدین حتمی باشد آن گاه وارد جنگ می‌شویم»

مرگ

مصطفی کمال آتاترک روز ۱۰ نوامبر سال ۱۹۳۸ میلادی درگذشت. آرامگاه او (معروف به آنت کابیر) در شهر آنکارا قرار دارد.

 
رضاشاه و آتاتورک

همه ساله ساعت ۹:۲۹ روز ۱۰ نوامبر یک دقیقه مراسم سکوت بمناسبت درگذشت بنیان‌گذار ترکیه نوین آتاترک و به دنبال آن بصدا درآمدن زنگ مدارس و آژیر پایگاهها در ۹:۳۰ لحظهٔ وفات وی بر‌گزار می‌شود.

از جمله آثار مشهور وی می‌توان به نطق اشاره کرد.

منابع

شنبه 20 خرداد 1391برچسب:, :: 7:39 ::  نويسنده : علي
 
 

نریمان نریمانف

نریمان نریمانف
Portrait photo of Nariman Narimanov taken in 1913.jpg
تصویر نریمان نریمانف ۱۹۱۹
نام اصلی نریمان کربلایی نجف اوغلو
ملیت آذربایجانی
زادروز ۱۸۷۰
باکو
پدر و مادر کربلایی نجف
مرگ ۱۹ مارس ۱۹۲۵
مسکو
جایگاه خاکسپاری میدان سرخ مسکو
پیشه نویسنده، انقلابی، دولتمرد

نریمان کربلائی نجف‌اوغلو یا نریمان نریمانف (۲ آوریل سال ۱۸۷۰ در تفلیس - مارس ۱۹، ۱۹۲۵ در مسکو) نویسنده آذربایجانی، انقلابی، روزنامه نگار, سیاستمدار و دولتمرد بود. در سال ۱۹۲۰ نریمانف به رهبری دولت آذربایجان در ترکیب اتحاد جماهیر شوروی را به عهده گرفت و جانشین میرزا داوود حسین اف رئیس کمیته موقت انقلابی شد(۱۶ ماه مه سال ۱۹۲۰ -- ۱۹ ماه مه سال ۱۹۲۱)،، سپس او رئیس شورای کمیسرهای خلق (۱۹۲۱ - ۱۹۲۲)بود. در سال ۱۹۲۲، او به عنوان رئیس شورای اتحاد جماهیر شوروی ماوراء قفقاز انتخاب شد. او همچنین رئیس حزب کمیته اجرایی مرکزی اتحاد جماهیر شوروی از ۳۰ دسامبر ۱۹۲۲ تا آخر عمر خود بود.

نریمان نریمانف در ۱۹ مارس سال ۱۹۲۵ به دنبال حمله قلبی درگذشت و در میدان سرخ مسکو دفن شد.


منطقه‌ای در بزرگ شهر باکو و دانشگاه علوم پزشکی و ایستگاه‌های مترو در به یاد بود او نام گذاری شده‌اند. در منطقه لنکران یک شهر به نریمان‌آباد
به افتخار او وجود دارد. شهرستان‌های دیگری به نام وی در روسیه و بلاروس است.

آثار ادبی

نریمانف کتاب بازرس دولت نیکلای گوگول را به ترکی ترجمه کرد و تعداد زیادی نمایشنامه, داستان و رمان مانند بهادر و سونا (۱۸۹۶) را نوشت. او همچنین نویسنده کتاب‌های سه گانه تاریخی نادر شاه (۱۸۹۹) استد.

منابع

چهار شنبه 17 خرداد 1391برچسب:, :: 13:27 ::  نويسنده : علي
 
 

بایاتی

بایاتی رایج‌ترین فرم شعر فولکولوریک یا همان ادبیات شفاهی مردم آذربایجان است.

بایاتی از چهار مصرع کوتاه هفت هجائی تشکیل شده‌است که مصرعهای اول، دوم و چهارم هم قافیه و مصرع سوم آزاد است. مضمون و هدف نهایی بایاتی نیز در دو مصرع آخر بیان می‌شود و از نظر فرم شبیه دو بیتی بوده ولی کوتاه تر از دو بیتی است که هر مصرع یازده هجا دارد.به ندرت بایاتی شش مصرعی هم یافت می‌شود.

در بایاتی‌ها مضامین عمیق فلسفی، اجتماعی، تاریخی، دینی، اخلاقی و لیریک بیان می‌شود.در بایاتی‌ها مبارزه علیه استثمار و ستم ملی، عشق به وطن و مردم، دیدگاه‌های فلسفی، عوالم معنوی و داخلی انسان و غیره منعکس می‌شود. بایاتی‌ها به سبب تنوع موضوع و مضمونشان در جشن و پایکوبی، عزا و ماتم، مراسم مختلف، در تنهایی و جمع و خلاصه در هر حالت و همه جا خوانده می‌شوند.

از سرایندگان مشهور بایاتی می‌توان به شاه اسماعیل صفوی که در شعر ختایی تخلص می‌کرد اشاره نمود.

وجه تسمیه بایاتی

در زمینه ریشه‌شناسی یا بایاتی نظرات مختلفی موجود است . به نظر بنا به روایتی بایات نوه اوغوزخان بوده و نام نیز که در تاریخ آذربایجان نقشی اساسی داشته‌اند، منعکس شده‌است و بایاتی یعنی شعری که مخصوص است.

محمود کاشغری در کتاب دیوان لغات ترک از بایات به عنوان توتم نامبرده و و از برجسته‌ترین فولکلورشناسان آذربایجان نیز به توتم بودن «بایات» صحه گذاشتند.

دیگر فولکلورشناس آذربایجان که بیشترین و معتبرترین تحقیقات بر روی بایاتی‌ها متعلق به اوست، معتقد است که «در فولکلور ملل ترک اشعار هفت هجایی و چهار مصرعی، فقط در آذربایجان «بایاتی» نامیده می‌شود و در میان سایر ملل ترک اسامی مختلف دیگری دارد؛ مثلا در لهجه‌های غربی چون ترکی عثمانی (استانبولی) «مانی» (mâni)، در ترکی کریم «چینق» (ςinq)، در ترکی قازان و کریم جنوبی «جیر» (jir)، در ازبکی «اَشوله» (âšula)، در ترکی عراقی «تورکو» (türkü)، در قرقیزی و قزاقی «قاییم اولنگ» (qâyim ölang) و «اَیتیسپا» (âytispâ) نامیده می‌شود.

رابطه موسیقی و بایاتی

رابطه موسیقی و بایاتی‌ها یک ارتباط تنگاتنگ و غیر قابل انکار است و بر روی بسیاری از بایاتی‌ها آهنگ‌های مختلف موسیقی گذاشته شده و از این میان دستگاههای موسیقی گوناگونی چون بیات ترک، ، بیات کرد، و غیره به وجود آمده‌است.


 

منابع

  • سیری در تاریخ زبان و لهجه‌های ترکی، دکتر جواد هیئت، نشر پیکان
درباره وبلاگ

با سلام و ادب خدمت شما سروران گرامي و عزيز . هدف من از ايجاد اين وبلاگ معرفي و شناساندن اصالت ريشه فرهنگ سنن بزرگان مشاهير و آثارباستاني شهر و روستاهاي اقوام متمدن آذري و ترك زبان مي باشد . ضمنآ بدون هيچ وابستگي به جناح و حزبي مديريت ميشود . خواهشمند است نظرات ارشادي خود را جهت هر چه بهتر شدن وبلاگتون ارائه فرمائيد . منتظرتون هستم . با سپاس
آخرین مطالب
نويسندگان


آمار وب سایت:  

بازدید امروز :
بازدید دیروز :
بازدید هفته :
بازدید ماه :
بازدید کل :
تعداد مطالب : 1076
تعداد نظرات : 118
تعداد آنلاین : 1



ابزار نمایش عکس تصادفی