ياشاسين شاهين دژ
چهار شنبه 17 خرداد 1391برچسب:, :: 10:37 ::  نويسنده : علي
 
 
Samad Vurgun16.jpg
 

صمد وورغون (به ترکی آذربایجانی: Səməd Vurğun) با نام اصلی صمد وکیلوف (۲۱ مارس ۱۹۰۶، صلاحی (قازاخ) - ۱۷ مه ۱۹۵۶، باکو) شاعر آذربایجانی بود.

صمد وورغون شاعر، نمایش‌نامه نویس، عضو پارلمان آذربایجان، دارنده دکتری افتخاری از دانشگاه دولتی مسکو، نایب رئیس فرهنگستان علوم آذربایجان، عضو انجمن صلح شوروی، رئیس اتحادیه نویسندگان در باکو بود. وی برندهٔ جوایز استالین و لنین بود که هر کدام را ۲ بار بدست آورد.

زندگی

وی هنگامی که ۶ ساله بود، مادر خود را از دست داد. او سپس توسط پدر و مادربزرگش پرورش یافت.

اولین اثر وی «خطاب به جوانان» در سال ۱۹۲۵ روزنامهٔ «اندیشه نو» تفلیس منتشر شد.

یادبودها

 
تمبر یادبود صمد وورغون برای ۷۰امین سالگرد تولد وی - USSR - ۱۹۷۶

خانهٔ شخصی وی اکنون به موزه تبدیل شده‌است. همچنین تئاتر دولتی درام روسی در آذربایجان به نام وی نامگذاری شده‌است. همچنین کتابخانه‌ای دراوکراین به نام او وجود دارد.

در سال ۱۹۵۸ در آذربایجان یک فیلم مستند از زندگی وی به کارگردانی نریمان شیخ‌علیف ساخته شده‌است.

مجسمه یادبود وی در مقابل راه‌آهن باکو و دیگری در ورودی کتابخانه ملی آخوندف قرار دارد. مجسمهٔ یادبود دیگری نیز در زادگاه وی شهر صلاحی وجود دارد. مجسمهٔ وی در شهر بیلاسوار در کنار مجسمه یادبود پوشکین قرار دارد.

آثار

نمایش‌نامه‌ها

  • Vaqif (واقف) - ۱۹۲۷
  • Fərhad və Şirin (شیرین و فرهاد) - ۱۹۴۱
  • Xanlar (خانلار) - ۱۹۳۹
  • İnsan (انسان) - ۱۹۴۵
  • Şairin Həyatı (زندگی شاعر)
  • İki Sevgi (دو عشق)

ترجمه

اشعار مشهور

  • Şairin andı
  • Aprel
  • Fonar
  • Şikəstəyə məktub
  • Azərbaycan
  • Şair, nə tez qocaldın sən...
  • Ana
  • Bahar
  • Şuşa
  • Bahar və mən
  • Bəstəkar
  • Göygöl
  • Bakı
  • 26-lar
  • Bəsti
  • Talıstan
  • Muğan
  • Zəncinin arzuları
  • Zamanın bayraqdarı
  • Aygün
  • Komsomol poeması

منابع

 

چهار شنبه 17 خرداد 1391برچسب:, :: 10:32 ::  نويسنده : علي
 
 

 

میکاییل مشفق
زادروز ۱۲۸۷هجری شمسی
باکو
درگذشت ۱۳۱۸هجری شمسی
باکو
پیشه شاعر

میکائیل مشفق شاعر ترک زبان آذربایجانی در سال ۱۹۰۸ میلادی در باکو متولد شد. در سال ۱۹۳۱ از گروه زبان و ادبیات دانشگاه باکو فارغ التحصیل شده و کار حرفه ای خود را به عنوان معلم مدرسه آغاز کرد.

اولین شعر او بیر گون (یک روز) در روزنامه فهله در سال ۱۹۲۶ منتشر شد. همراه با صمد وورغون و رسول رضا به یکی از بنیانگذاران سبک جدید شعر در آذربایجان تبدیل شد. او از مشوقان تبدیل خط عربی به خط لاتین بود که در سال ۱۹۲۷ اجرا شد.

مقاومت او در مقابل قانون ممنوعیت تار آذربایجانی که در سال ۱۹۳۰ از طرف استالین اعمال شد با شعر بخوان تار، بخوان تار موجب دشمنی حکومت با او شد که در نهایت به دستگیری او به عنوان میهن پرست متعصب و شاعر بورژوا در سال ۱۹۳۷ انجامید که بدنبال آن در سال ۱۹۳۹ به جرم خیانت به کشور و دشمنی با حکومت در زندانی در باکو اعدام شد و جسدش را در خزر سر به نیست کردند.


 

منابع

چهار شنبه 17 خرداد 1391برچسب:, :: 10:0 ::  نويسنده : علي

ادبیات ترکی آذربایجانی

  

 
صفحه‌ای از دیباچهٔ دیوان اشعار فضولی به زبان ترکی آذربایجانی

 

 

آثار مکتوب ادبی ترکی آذربایجانی به صورت شعر متعلق به قرن سیزده میلادی مربوط به شیخ عزالدین پورحسنِ اسفراینی از خراسان میباشد. شاعران بزرگی چون نسیمی، حبیبی، قاضی برهان‌الدین و ضریر آثار خود را به این زبان نوشته‌اند. عمادالدین نسیمی عارف و فیلسوف بانی را می‌توان معمار شعر ترکی آذربایجانی شمرد. کتاب دده قورقود که از ۱۲ داستان تشکیل شده و اثری ذیقیمتی به زبان ترکی آذربایجانی است به نثر و در میان داستانها مضامینی شبیه به شعر آزاد امروز آورده شده‌است، در این کتاب حوادث موضوع داستانها و اتفاقات در آذربایجان و شرق ترکیه امروزی می افتد. این اثر در قرن شانزدهم میلادی نوشته شده ولی خود داستانها مربوط به قرن چهاردم میلادی هستند.. شاه اسماعیل ختایی و محمد فضولی دو شاعر توانای اوخر قرن پانزده و اوایل شانزدهم میلادی هستند. فضولی شاعری با شهرت جهانی است که اشعار او به زبانهای مختلف ترجمه شده‌است. از شاعران ترک سده‌های ۱۶ و ۱۷ می‌توان از ، شاه عباس دوم نام برد.ملاپناه واقف و آقا نمونه‌ای از شعرای قرن ۱۸ هستند. در قرن ۱۹ نیز شاهد شعرای بنامی چون حکیم هیدجی، ساوه‌ای، ماذون قشقائی و هستیم. ده‌ها شاعر دیگر چون حقیقی و انوار و حبیبی و معجز شبستری، حبیب ساهر، بولود قاراچورلو (سهند)، ، کریمی مراغه‌ای، شهریار، و راکه در دوران معاصر به ترکی آذربایجانی شعر گفته‌اند را می‌توان نام برد.

ادبیات ترکی در مرثیه‌سرایی برای اهل بیت عصمت و طهارت نیز از گنجینه‌ای غنی بهره‌مند است. از میان شاعران این عرصه می‌توان به ، ، ، ، حیرانی، دخیل مراغه‌ای، عاصم، عندلیب، بیضای اردبیلی، ، اشاره کرد.

گنجینهٔ ادبی معاصر جمهوری آذربایجان شامل ادیبان بزرگی چون میرزا فتحعلی آخوندزاده، جلیل محمدقلی‌زاده، ، ، ، ، صمد وورغون، ، میکاییل مشفق، ، و علی آقا واحد هستند.

زبان عربی و فارسی به بخشی از ادبیات ترکی آذربایجانی که آن را ادبیات دیوانی می‌نامند تأثیر گذاشته‌اند، که این تأثیر را به‌روشنی در اشعار تقلید شدهٔ فضولی از غزلیات فارسی می‌توان مشاهده کرد. درادبیات دیوانی لغات ترکی اصیل همراه با تشبیهات بسیاری که از شعر و ادب فارسی نشأت گرفته‌است را به‌روشنی می‌توان دید.

زبان ترکی آذربایجانی از دوران‌های گذشته همواره در تمام سطوح تأثیر بسیار عمیقی از زبان فارسی گرفته‌است. این تأثیر عمیق نه تنها در سطح وام‌واژه‌ها بلکه در عناصر دستوری مانند پیشوند و پسوندها و عبارات زبانی و همچنین گرته‌برداری (ترجمه تحت‌اللفظی جمله‌ها) دیده می‌شود. در منطقه قفقاز تأثیرگیری از زبان روسی نیز بر این لایه فارسی افزوده شده‌است.

ادبیات شفاهی آذربایجان

ادبیات شفاهی و عاشیقی آذربایجان به علت مردمی بودن، توانسته‌است بالندگی خود را بسیار خوب حفظ کند. داستان‌های کاملی چون کوراوغلو و آسلی و کرم با سوژه‌های بسیار متفاوتی به طور زنده توسط هنرمندان مردمی پدید آمده‌اند. این داستان‌ها برای اولین بار در قرن بیستم به صورت کتبی در آمده و مانند بسیاری از آثار ادبی جمع‌آوری شده‌اند.

بایاتیها یا دوبیتی‌های شفاهی آذربایجان از غنای بالایی برخوردارند. ادبیات و موسیقی عاشیق‌ها با قدمتی دیرینه جایگاه و تقدس خاصی بین ترک‌‌زبان‌ها و آذربایجانیان دارد. آتالار سؤزو یا امثال زبان ترکی که عموماً پندهایی عاقلانه و انسانی است. دده‌قورقود، کوراوغلو، ، ، آذربایجان سخن می‌گویند.

نام‌گذاری و شمارش اعداد در ترکی آذربایجانی

 

شمارش اعداد در زبان ترکی آذربایجانی تابع قاعده معینی است و از لحاظ دستوری و نوشتاری مطلقاً استثنایی در آن وجود ندارد. به همین دلیل یادگیریِ آن آسان است. اعداد شامل : بیر (۱)، ایکی (۲)، اوچ (۳)، دؤرد (۴)، بئش (۵)، آلتی (۶)، یئددی (۷)، سککیز (۸)، دوققوز (۹) است. برای نمونه به این نام‌گذاری‌ها توجه کنید:

 

از لحاظ محاوره و گفت‌وگوی شفاهی به این زبان در ایران و در بعضی از مناطق جمهوری آذربایجان استثنایی وجود دارد. و آن کاربرد کلمه فارسی هشتاد به جای کلمه ترکی آن یعنی سکسن است. البته کلمه هشتاد در این حالت تابع قواعد شمارش اعداد در ترکی آذربایجانی است . این استثنا در مورد آذربایجانی‌های شرق ترکیه، گرجستان، داغستان و مناطق شمالی جمهوری آذربایجان صادق نیست.

  • شمارش اعداد از هشتاد تا عدد نود در زبان محاوره‌ای ترکی آذربایجانی در ایران بدین صورت است: هشتاد (۸۰)، هشتاد بیر (۸۱)، هشتاد ایکی (۸۲)، هشتاد اوچ (۸۳)، هشتاد دؤرد (۸۴)، هشتاد بئش (۸۵)، هشتاد آلتی (۸۶)، هشتاد یئددی (۸۷)، هشتاد سککیز (۸۸)، هشتاد دوققوز (۸۹)، دوخسان (۹۰)
  • شمارش اعداد هشتاد تا عدد نود در زبان نوشتاری ترکی آذربایجانی بدین صورت است: سکسن (۸۰)، سکسن بیر (۸۱)، سکسن ایکی (۸۲)، سکسن اوچ (۸۳)، سکسن دؤرد (۸۴)، سکسن بئش (۸۵)، سکسن آلتی (۸۶)، سکسن یئددی (۸۷)، سکسن سککیز (۸۸)، سکسن دوققوز (۸۹)، دوخسان (۹۰) 

صفت در ترکی آذربایجانی

 

صفت‌ها که ویژگی و حالت اسم (

 

چهار شنبه 17 خرداد 1391برچسب:, :: 9:35 ::  نويسنده : علي

زبان ترکی آذربایجان

 

زبان ترکی آذربایجانی (به ترکی آذربایجانی: آذربایجان دیلی و با خط لاتینی شده Azərbaycan Türkcəsi و یا Azərbaycan dili) زبانی از خانواده زبان‌های ترکی است که توسط مردمان آذری در جنوب غربی آسیا عمدتاً در آذربایجان و سایر مناطق آذربایجانی‌نشین ایران و جمهوری آذربایجان تکلم می شود. این زبان در جمهوری آذربایجان زبان رسمی ست. این زبان بخشی از شاخه زبان‌های اغوز زبانهای ترکی است و به ترکی، قشقایی و ترکمنی بسیار نزدیک است. ترکی آذربایجانی به عنوان زبان گفتاری همچنین در نواحی شرقی ترکیه و جنوب گرجستان و داغستان رایج است. زبان ترکی آذربایجانی بطور قابل توجهی تحت تاثیر زبان عربی به ویژه در لغات، سیستم آوایی و گرامر قرار گرفته و در ایران علاوه بر زبان عربی، بشدت از زبان فارسی نیز تاثیر پذیرفته است.

گروه‌بندی زبانی

ترکی آذربایجانی زیرشاخهٔ زبان‌های ترکی و زبان اکثر مناطق ترک‌نشین ایران از جمله آذربایجان است.

سایر زیرشاخه‌های مختلف زبان ترکی موجود در ایران عبارتند از :

  • - ترکی خراسانی
  • - ترکی شاهسونی

زبان ترکی آذربایجانی به صورت دوطرفه، توسط ترکمن‌ها و ترک‌ها (شامل ترکی استانبولی و لهجه‌های گفتاری، ترکمن‌های عراق و قشقایی) قابل فهم است.

شمار گویشوران

در مورد شمار سخنگویان به زبان ترکی آذربایجانی، اتفاق نظر وجود ندارد و برآوردها متفاوت است. بنیان این تفاوت، عدم ارائهٔ آمار رسمی از سوی دولت ایران است. تمامی ارقام ارائه‌شده بر اساس تخمین است.

منابع پژوهشی جمعیت گویشوران زبان ترکی آذربایجانی در ایران را ۱۵ میلیون نفر ذکر می‌کنند.

کتابچهٔ سازمان سیا بنابر تخمینی که آمریکا در سال ۱۹۴۳ در مورد اقوام ایران انجام داده‌است، شمار سخن‌گویان ترکی آذربایجانی را ۲۴٪ تخمین زده‌است . (با در نظر گرفتن قشقایی‌ها). تخمین دانشنامهٔ زبان کمبریج  برای سال ۱۹۸۶، ۱۲ میلیون در کل و ۷ میلیون در ایران (۱۵٪) بوده‌است (با احتساب قشقایی‌ها). دانشنامهٔ بین‌المللی زبانشناسی  نیز در تخمین سال ۱۹۸۶، تعداد سخنگویان به این زبان در ایران را ۷۷۶۰۰۰۰ نفر (۱۶٪ درصد) براورد می‌کند که به تخمین دانشنامهٔ زبان کمبریج بسیار نزدیک است.

سازمان سیا در سال ۲۰۰۸ جمعیت ترک‌زبانان جمهوری آذربایجان را ۹۰٫۳٪ از مردم آن کشور گزارش کرده‌است.

سایت  

تحول در خط ترکی آذربایجانی مدرن

در سده ۱۹ میلادی افرادی مسئلهٔ تغییر الفبای ترکی آذربایجانی را مطرح کردند. میرزا فتحعلی آخوندزاده (۱۸۷۸) و جلیل محمد قلی‌زاده از این دسته افراد بودند. البته این امر با مخالفت شدید گروههای دیگر از جمله برخی فرهنگیان و روحانیان روبرو شد.صرف نظر از دغدغهٔ روحانیان که معتقد بودند تغییر خط ارتباط مردم را با قرآن و دیگر متون دینی قطع خواهد کرد برخی اهالی فرهنگ اعتقاد داشتند که خط بخشی از هویت هر قوم را تشکیل می دهد و از آنجاییک چند صد سال است که تمام متون ادبی ترکی و هزاران هزار کتاب در این خط تالیف شده اند تغییر خط به نوعی یک گسستگی فرهنگی به وجود خواهد آورد. این مسئله در دورهٔ بسیار کوتاه جمهوری دمکراتیک آذربایجان (۱۹۱۸-۱۹۱۹) نیز مطرح گشت. بعد از پیروزی بلشویکها چندین روزنامه به خط لاتین در باکو چاپ می‌شد؛ ولی خط عربی هنوز به کار گرفته می‌شد. در سال ۱۹۲۴ نریمان نریمانف رهبر بلشویک آذربایجان توانست قانون استفاده از لاتین در امور دولتی را به تصویب مجلس جمهوری آذربایجان شوروی برساند.

تغییر به الفبای لاتین (۱۹۲۶)

در سال ۱۹۲۶ اولین کنفرانس ترک‌شناسی در باکو برگزار شد. گردآمدگان تصمیم گرفتند که خط لاتین را خط مورد استفادهٔ تمام ترک‌زبانان آذربایجانی جهان اعلام کنند. دو سال بعد به رهبری کمال پاشا رفرم خط در ترکیه به اجرا گذاشته شد و الفبای لاتین جایگزین الفبای عثمانی (عربی) گردید. در همین سال کمیته‌ای به نام یئنی اَلیفبا (الفبای جدید) در مسکو به تدوین الفبای یکدستی پرداخت که در تمامی جمهوری‌های ترک‌زبان اتحاد جماهیر شوروی (آذربایجان، ترکمنستان، قزاقستان، قرقیزستان و ازبکستان) استفاده شود. این الفبا به مدت بیش از ده سال مورد استفاده بود.

تغییر به الفبای سیریلیک

در سال ۱۹۳۹ الفبای لاتین کنار گذاشته شده و خط سیریلیک روسی جایگرین خط لاتین گردید. همچنین تدریس زبان روسی در تمام مدارس اجباری اعلام شد. سیاست تجزیه کردن ملتها و ممانعت از احساسات ملی‌گرایانه می‌تواند از دلایل تغییر دوبارهٔ خط در این دوره و عدم هماهنگی بین گروههای زبانی مشترک در تدوین الفبای جدید باشد. ترس استالین که ازاتحاد و قدرت گرفتن دوبارهٔ مسلمانان -که اغلب آنها ترک بودند- سرکوب زبانهای غیرروس در محدودهٔ جغرافیای اتحاد شوروی با جایگزینی زبان روسی به شدت ادامه یافت که تا سقوط این اتحادیهٔ در ۱۹۹۱ ادامه داشت؛ ولی بعضی از این جمهوریها پس از استقلال خود در سال ۱۹۹۱ الفبای خود را دوباره به لاتین بر گرداندند.

آثار مکتوب زیادی به زبان آذربایجانی با الفبای عربی بر جای مانده‌است که تمامی این کتب هنوز به خط لاتین در دسترس نیستند. با چند حرف اضافه (x,q,ə) یعنی (اَ، ق، خ) اندکی با استانبولی متفاوت است. در ایران زبان آذربایجانی با الفبای عربی نوشته می‌شود. البته از الفبای لاتین نیز بعضاً در اینترنت استفاده می‌شود. در حال حاضر زبانهای ترکی که از الفبای لاتین استفاده می‌کنند، عبارتند از ترکی آذربایجانی (جمهوری آذربایجان)، ترکی ترکیه، ترکمنی، قزاقی، ازبکی، اویغوری(بخشا) و تاتاری.

واژه‌سازی در زبان ترکی آذربایجانی

دستور زبان ترکی آذربایجانی متأثر از هم آوائی صوتی حروف است. در زبان ترکی آذربایجانی صداهای خشن (O,U,A,I) و صداهای نازک (Ö,Ü,E,Ə,İ) نمی‌توانند در ریشه یک واژه با هم مخلوط شوند و با همان ترتیب فوق در کلمه می‌آیند. مانند Gözəllik و Ayrılıq. واژه‌های بیگانه نیز تا حد امکان تحت تأثیر این قانون قرار می‌گیرند. مانند کلمه عربی حسین (Hoseyn) که در ترکی Hüseyn و کلمه عربی عباس (Əbbas) که در ترکی (Abbas) گفته می‌شود. گروهی از ترکی آذربایجانی زبانها هنگام صحبت کردن به زبان‌های دیگری، ناخودآگاه از این قانون طبیعی زبان خود پیروی می‌کنند.

زبان ترکی آذربایجانی همانند سایر شاخه‌های زبان ترکی از نظر ساختاری جزو زبانهای التصاقی بشمار می‌آید. در این زبان ریشه یک فعل یا یک اسم را می‌توان با اضافه کردن پسوندهای متعدد تغییر زمانی، جمعی و صفتی داد..

افعال متعدی در ترکی آذربایجانی با اضافه کردن پسوند به افعال لازم ساخته می‌شود. بطور مثال: اوخشاماق=شبیه بودن ← اوخشاتماق= شبیه کردن

افعال متعدی درجه دو و درجه سه نیز قابل ساخت است: یازماق = نوشتن(متعدی)← یازدیرماق = نویساندن (متعدی درجه دو)← یازدیرتماق = وسیله نوشتن کسی را فراهم کردن (متعدی درجه سه).

ترکیب پسوندها و حالات افعال در ترکی آذربایجانی به خلق کلماتی منجر می‌شود که بیان آنها در برخی زبان‌های تصریفی با یک یا چند جمله مقدور است. مثال: اونلاری سئویشدیرمه‌لی‌ییک (onlari sevişdirməliyik)= آن‌ها را باید تشویق کنیم که همدیگر را دوست داشته باشند. یا برای دوست داشتن هم باید تشویقشان کنیم. یا سانجیلاندیرانلاردانیمیش (Sancılandıranlardanımış)= از نوعی بود که باعث درد می‌شود

سایرِ خصوصیات زبان‌شناختی

  • زبان ترکی آذربایجانی مانند سایر زبان‌های ترکی از نظرِ ساختاری زبانی التصاقی است. منظور از زبان التصاقی یا پس‌وندی این است که بن فعل در ابتدای واژه قرار می‌گیرد و با افزودن پسوندها حالت‌های فعل تغییر می‌کند. مثال: گل (بیا) گل‌دی (آمد)، گل‌دی‌لر (آمدند).
  • در زبان ترکی آذربایجانی امکان ساختن فعل و مصدر از اسم و صفت وجود دارد. مثال: قولاخ (گوش)، قولاخ‌لاماخ (گرفتن از گوشِ کسی برای تنبیه)؛ ال (دست)، ال‌له‌مک (ورز دادن)؛ سو (آب)، سولاماق (آب پاشیدن)؛ گؤزل (زیبا [صفت])، گؤزل‌لمه‌ک (به‌زیبایی ستودن)، یئیین (تند [صفت]) یئیین‌لمک (شتاب گرفتن)؛ گؤز (چشم)، گؤزلوک (عینک)، گؤزلوک‌چو (عینک‌ساز یا عینک‌فروش)، گؤزلوک‌چولوک (عینک‌سازی یا عینک‌فروشی). این ویژگی زبان‌شناختی، امکان گسترده‌ای برای افادهٔ روی‌دادها و افعال پدید می‌آورد تاآنجا که برخی از محققین شمار فعل را در زبان‌های ترکی و ازجمله آذربایجانی غیرقابل شمارش دانسته‌اند.
  • افعال در زبان ترکی تک‌جزئی و یک‌تکه هستند. ساختن فعل با استفاده از افعال معین یا افعال کمکی عمدتاً به افعالی منحصر است که از زبان عربی یا فارسی به ترکی آذربایجانی وارد شده‌اند. این ویژگی انعطاف‌پذیری قابل توجهی در زبان ترکی آذربایجانی برای ساختن واژه‌های جدید حتی با استفاده از وام‌واژه‌ها ایجاد می‌کند. مثال: تلفن، تلفن‌لاش‌ماق (ارتباط تلفنی برقرار کردن).
چهار شنبه 17 خرداد 1391برچسب:, :: 8:54 ::  نويسنده : علي
 

شیخ صفی‌الدین اردبیلی 

 
نمایی از بقعه شیخ صفی‌الدین اردبیلی

شیخ صفی‌الدین اردبیلی (۷۱۳ - ۶۳۱ خورشیدی برابر ۷۳۵ - ۶۵۰ قمری) نیای بزرگ دودمان صفویان از بومیان ایرانی و هشتمین نسل از تبار فیروزشاه زرین‌کلاه بود. فیروزشاه نیز از بومیان ایرانی و کردتبار بود. که در منطقه مغان نشیمن گرفته بود. زبان مادری شیخ صفی‌الدین زبان آذری (گویشی از تاتی) بود و اشعاری به این زبان ایرانی در کتاب صفوةالصفا و سلسلةالنسب سروده‌است.

دودمان صفوی نام خویش را از وی گرفته بودند. او پایه‌گذار خانقاه صفوی در اردبیل بود که با گذشت زمان پیروان بسیاری را به دست آورد.

زندگی

 
کلاه شیخ صفی الدین موجود در چهل ستون اصفهان

پدر و اجداد وی در قریه کلخوران اردبیل زراعت داشتند و پیشینیان آنها از قریه رنگین گیلان به اسفرنجان در حدود اردبیل آمده بودند. پدر او امین الدین جبرائیل نام داشت و می‌گویند با وجود مکنتی که از راه کشاورزی به هم رسانیده بود، علاقه به عزلت و انزوا داشت و از معاشرت با خلق اجتناب می‌ورزید. صفی الدین در سال ۶۵۰ قمری در محیط انزوای خانواده و در صفای زندگی روستایی به دنیا آمد. در عین اشتغال به مقدمات علوم رسمی، تمایلی به زهد و ریاضت یافت و به روزه داری و شب زنده داری پرداخت. گاه اوقات خویش را در مقابر اولیاء بسر می‌برد و گاه رویاها و مکاشفات صوفیانه می‌دید و گاه در کوه سبلان برای آنچه وی آنرا «ملاقات مردان خدا» می‌خواند، می‌رفت و در آن حال، از آب و خاک آن کوه چیزی به تبرک همراه می‌آورد. اینکه از علوم رسمی چه اندازه بهره داشت معلوم نیست اما از اقوال و احوالش، آشنایی کافی با علوم شرعی پیداست. به هرحال آنگونه که از قول مؤلف «عالم آرای عباسی» بر می‌آید «مدتی به اکتساب فضایل و کمالات صوری پرداخت» و این کمالات او لامحاله، آن اندازه بود که قرآن را حفظ کرد، در فرایض و سنن وقوف تمام یافت چنانکه از لغات عربی و فارسی و ترکی و مغولی هم بهره مند گشت و به قول مؤلف «روضات الجنان» از اشعار و نکات و لطایف نیز محتظی شد.

او در زمان خویش مورد بزرگداشت مردم بود و مردم آن سامان او را به نام پیر و رهنما پذیرا بودند. از او دیوانی به زبان آذری در دست است. شیخ صفی هم‌زمان با الجایتو ایلخان مغول می‌زیست و سلطان محمد الجاتیو (معروف به خدابنده) با وی با حرمت تمام سلوک می‌کرد. می‌گویند این ایلخان مغول، وقتی بنای شهر سلطانیه خویش را تمام کرد، در ضمنِ سایر مراسم و تشریفات، مشایخ و علماء عصر را هم در آنجا به مهمانی خواند. چون طعام پیش آوردند، شیخ صفی الدین اردبیلی و شیخ علاءالدوله سمنانی در دو جانب سلطان نشسته بودند. شیخ صفی الدین غذایی نخورد، اما شیخ علاءالدوله ابایی نکرد. سلطان پرسید که اگر طعام ما حرام بود؛ شیخ علاءالدوله چرا خورد؟ صفی الدین جواب داد شیخ علاءالدوله دریاست؛ دریا را هیچ چیز نمی‌آلاید. شیخ علاءالدوله هم گفت: شیخ صفی شاهبازست، به هر طعمه‌ای میل نمی‌کند. این روایت که در آثار صوفیه تا حدی به تواتر نقل شده‌است، حرمت شیخ را در نزد بزرگان عصر خویش نشان می‌دهد.

شیخ صفی خود پیشتر پیرو شیخ زاهد گیلانی بود و دختر او فاطمه خاتون را نیز به زنی گرفته بود. زهد و ساده‌زیستی او با وجود داراییش در آن زمان نامور بود. شیوه زندگی و گیرایی او و ناماوری خانقاهش به زودی برای او و فرزندانش پیروانی را از شام و ترکیه و بخش‌های دیگر ایران فراهم ساخت. پس از او پسرش شیخ صدرالدین موسی جای پدر را گرفت.

صفی الدین به سبب کثرت ریاضت و مخصوصاً به جهت افراط در روزه و اجتناب از حیوانی، در اواخر عمر تدریجاً ضعیف و مکرر بیمار شد. در پایان عمر تقریباً به کلی از غذا افتاده بود و جز غذاهای ساده غیر حیوانی و آب قند، چیزی از گلویش پائین نمی‌رفت. با اینحال، تا ممکن بود در ادای وظایف شرعی اهتمام داشت. به علاوه خانقاه او محل اطعام فقرا و پناه ضعفا و مسکینان بود و همین نکته دستگاه او و اخلافش را همچنان محل محتاجان و درویشان می‌داشت. در مرض موت هم، «محافظت سفره و خدمت ضعفا» را با تأکید تمام، سفارش می‌کرد. در آخرین روزهای بیماری، در اثر ضعف شدید، تقریباً از سخن گفتن هم بازماند. فقط آهسته قرآن می‌خواند و آخرین سخنش این بود: «صلو علیه و سلموا تسلیماً». روز دوشنبه دوازهم محرم سنه ۷۳۵ قمری، بعد از نماز صبح، در سن هشتاد و پنج سالگی وفات یافت و روز بعد به وقت نماز ظهر، در مجاورت خلوت خانقاه خویش دفن شد. هنگام وفات وی، پسرش شیخ صدرالدین موسی، در مسافرت بود و زن شیخ هم که در ایام بیماری از شیخ مراقبت می‌کرد، چند هفته بعد از شوهر وفات یافت.

مذهب و نسب

بیشتر مورخان، وی را سنی مذهب دانسته اند دکتر عبدالحسین زرین‌کوب محقق و مورخ فقید هم، در کتاب مشهورش «جستجو در تصوف ایران» با استناد به منابع تاریخی متعدد و گوناگون، وی را سنی مذهب می‌داند. زرین‌کوب می‌نویسد:

  مذهب خود او (شیخ صفی الدین) تسنن بود و با آنکه بعضی اقوال و اشعار منقول ازو، از اتکا بر محبت و مهر علی حاکی است، این محبت علی با تسنن وی که در تاریخها از جمله حتی در «احسن التواریخ» بدان اشارت هست، مغایرت ندارد. در مکتوبی هم که عبیدالله خان ازبک به شاه طهماسب صفوی (سال ۹۳۶ هجری) می‌نویسد، گفته می‌شود که «پدر کلان شما، جناب مرحوم شیخ صفی مردی عزیز اهل سنت و جماعت بوده‌است»  

زرین‌کوب در جای دیگری از این کتاب می‌نویسد:

  در هر حال سیادت شیخ صفی ظاهراً محل انکار نیست، اما تشیع او محل تردیدست؛ بلکه تسنن او که از مقالات و سخنان خودش بر می‌آید، امری است که وجود نام ابوبکر و عمر در انساب خاندانش نیز آنرا تائید می‌کند و بعیدست که آن را بتوان حمل بر کتمان و تقیه کرد. با اینهمه تسنن شیخ صفی و اخلاف و اجداد او، از اظهار محبت و تکریم فوق العاده در حق اهل بیت رسول خالی نبود و سیادت خود وی و مبالغه‌اش در تعظیم و تکریم آل پیغمبر، هیچیک با تسنن وی منافات نداشت.  

با این حال احمد کسروی سید بودن او را نیز با آوردن چندین دلیل منطقی رد کرده‌است.

قالی اردبیل

نوشتار اصلی: قالی اردبیل

فرش بسیار معروفی به نام قالی اردبیل که در آرامگاه وی بوده‌است هم اکنون از گروه مشهورترین قالیهای جهان است که در موزهٔ ویکتوریا و آلبرت نگهداری می‌شود.

ثبت در میراث جهانی یونسکو

آرامگاه و خانگاه شیخ صفی‌الدین اردبیلی در تاریخ ۹ مرداد ۱۳۸۹ به لیست میراث جهانی یونسکو افزوده‌شد.

سلف:

____

دوران رهبری صفویان

از... تا ۷۱۳

جانشین:

شیخ صدرالدین موسی

منابع

  • پناهی سمنانی؛ شاه عباس کبیر، مرد هزارچهره
  • تاریخ ایران - دکتر خنجی
  • دنباله جستجو در تصوف ایران، دکتر عبدالحسین زرین کوب، انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۶۲
  • تاریخ ایران از زمان باستان تا امروز، ا. آ. گرانتوسکی - م. آ. داندامایو، مترجم، کیخسرو کشاورزی، ناشر: مروارید ۱۳۸۵
  • تاریخ ایران از عهد باستان تا پایان سده هجدهم، پیگولووسکایا، ترجمه کریم کشاورز، تهران، ۱۳۵۳.
چهار شنبه 17 خرداد 1391برچسب:, :: 8:18 ::  نويسنده : علي
 

حسام‌الدین چلبي

 
آرامگاه چلبی اوغلی در شهرستان ابهر شهر سلطانیه در استان زنجان

حسام الدین حسن چلبی اورموی (چلبی اوغلو) (به ترکی: Hüsamettin Çelebi) از عارفان و ارباب طریقت و از جمله هجری قمری مصاحب و همنشین مولوی بود و بوجود آمدن مثنوی معنوی یادگار این دوره‌است و حتی نظم کتاب شریف مثنوی به درخواست او صورت گرفت اما قبل از آغاز نظم دفتر دوم زوجهٔ حسام الدین وفات یافت و مولانا هم پسر جوانش علاءالدین محمد را که سی و شش سال داشت از دست داد و از شدت تأثر به جنازهٔ او حاضر نشد. درست است که بین علاءالدین با پدر دراین ایّام اختلافاتی وجود داشت اما بدون شک این اختلافات مانع از تأثر شدید پدر در مرگ فرزند نشد. به این ترتیب مدت دو سال نظم مثنوی متوقف شد و در سال

ذکر چلبی در مثنوی معنوی بارها آمده‌است چنانکه مثنوی را به تعبیر شاعرانه حسامی نامه نیز خوانده‌است. حسام الدین نزد مولانا مقامی والا و عزیز داشت تا بدانجا که آورده‌اند: «روزی مولانا با جمع اصحاب به عیادت چلبی می‌رفت در میان محله سگی برابر آمد، کسی خواست او را برنجاند فرمود که سگ کوی چلبی را نشاید زدن.»

آن سگی را که بود در کوی او   من به شیران کی دهم یک موی او

همچنین آورده‌اند که از مولانا سؤال کردند که از این سه خلیفه و نایب کدامین اختیار است؟ فرمود: مولانا شمس الدین به مثابت آفتاب است و شیخ صلاح الدین درمرتبهٔ ماه است و حسام الدین چلبی میانشان ستاره ایست روشن و رهنما.

وی در سال ۶۸۳ درگذشت. آرامگاه او در نزدیکی گنبد سلطانیه استان زنجان قرار دارد.

 
آرامگاه چلبی اوغلی دید: جنوب غربی
عکاس: مهدی بزمه

خاندان چلبی

خاندان چلبی (به ترکی: çelebi) از نسل فرزندان بهاء ولد فرزند مولوی هستند. چلبی در زبان ترکی به معنی بزرگ، آقا و سروراست که این لقب نخستین بار به حسام الدین نخستین سر سلسله طریقه مولویه و از خاص ترین شاگردان مولانا و دوست بهاء ولد فرزند مولانا تعلق گرفت. از آن پس این نام به بزرگترین فرزند ذکوراز نسل مولانا اختصاص داشت و بعدها به عنوان نام فامیل این خانواده درآمد. مقر این طریقه بنا به قولی در شهر حلب سوریه بود و این منطقه از سوریه بیشترین مرکز اجتماع طریقه مولویه بوده‌است. خاندان چلبی همانطور که اشاره کردم واقعا چند ملیتی است و البته نسبتی فامیلی هم با چلبی‌های عراق که عرب و شیعه هستند، دارند و همچنین شجره‌نامه‌ای دارند که رابطه آنها تا بهاءولد فرزند مولانا را نشان می‌دهد.

حسام‌الدین چلپی شاگرد مولانا بوده اما خیلی‌ها این اشتباه را می‌کنند و فکر می‌کنند این شخص پسر مولانا بوده‌است. بعد از مولانا پسرش (بهاء ولد) به حسام‌الدین مقام چلپی و شیخیت را می‌دهند. همان طور بعد از حسام‌الدین به تمام فرزندان ذکور و پسر از نسل مولوی مقام چلپی اعطا شد و بعد از این که قانون شناسنامه و انتخاب نام فامیل صادر شد این افراد به اسم چلپی شناسنامه گرفتند.

منابع 

سه شنبه 16 خرداد 1391برچسب:, :: 16:48 ::  نويسنده : علي

 

 

ثمین باغچه‌بان
زادروز ۱۳۰۴
تبریز
درگذشت ۲۹ اسفند ۱۳۸۶
استانبول
ملیت ایرانی
آثار
همسر اِولین باغچه‌بان
والدین جبار باغچه‌بان

ثمین باغچه‌بان (۱۳۰۴ تبریز - ۲۹ اسفند ۱۳۸۶، استانبول) شاعر، نویسنده، آهنگساز و مترجم ایرانی است.

زندگی 

ثمین باغچه‌بان در سال ۱۳۰۴ در تبریز به دنیا آمد ولی کودکی خود را در شیراز گذراند و در ۷ سالگی با خانواده‌اش به تهران رفت و تحصیلاتش را در آنجا گذراند. ثمین باغچه‌بان علاقه به یادگیری پیانو داشت ولی به علت نبود پیانو در خانه و عدم استطاعت مالی خانواده، و از آن‌جا که مادرش ویلون داشت، مجبور به برگزیدن ویلون شد. ولی ویلون مادرش هم به علت تعمیر نامناسب صدای مناسبی نداشته و مورد قبول هنرستان موسیقی نبود. از آنجا که می توانست ساز ابوا را از هنرستان قرض بگیرد، این ساز را در نهایت برگزید. او طی طرحی که رضاشاه با آتاترک برای اعزام دانشجو امضا شده بود به ترکیه رفت. طی این طرح، 120 دانشجو در گروه‌های 20 نفری به ترکیه اعزام می شدند. او در گروه آخر اعزام شد .

او در استانبول با اِولین باغچه‌بان که خواننده و موسیقی‌دانی اهل ترکیه بود آشنا شد و ازدواج کردند. شعر زیر بخشی از سروده جبار باغچه‌بان (پدر ثمین باغچه‌بان) در وصف عروسش اِولین ‌است :

ای خنده‌ی تو گل روانم اِولین   آواز خوشت صفای جانم اِولین
بازی کند انگشت تو در پرده‌ی ساز   با ناله‌ی دلسوز نهانم اِولین
روشن شده از شمع قدت خانه‌ی ما   تابد رخ تو چو ماه در لانه‌ی ما

بعد از بازگشت به ایران هر دو آنها در استخدام شدند. ثمین کمپوزیسیون و آواز و پیانو.

ثمین فرزند جبار باغچه‌بان (جبار عسکرزاده) بود و کتابی درباره پدرش در ایران منتشر کرده‌است که «چهره‌هایی از پدرم» نام دارد و در تیراژ محدود ۱۱۰۰ نسخه منتشر شده‌است.

مجموعه «رنگین کمون»، آهنگها و شعرهای ثمین باغچه‌بان برای کودکان است که با همکاری همسرش اِولین، مرحوم و مرحوم بهجت قصری ساخته شد.

او تا پیش از انقلاب ۱۳۵۷، آثاری برای ارکستر می‌نوشت که با رهبری حشمت سنجری و دیگر رهبران ارکستر در ایران توسط ارکستر سمفونیک تهران اجرا شد. بعد از انقلاب امکان اجرای کر زنان نبود. در نتیجه ثمین و اِولین باغچه‌بان برای همیشه به ترکیه مهاجرت کردند.

باغچه‌بان کتابهایی از عزیز نسین نویسنده طنزنویس ترک و یاشار کمال را نیز به فارسی ترجمه کرده‌است.

گزیده آثار 

 

سه شنبه 16 خرداد 1391برچسب:, :: 16:40 ::  نويسنده : علي

 

 

سه شنبه 16 خرداد 1391برچسب:, :: 16:31 ::  نويسنده : علي

جبار باغچه‌بان

جبار باغچه‌بان
جبار باغچه‌بان.jpg
نام اصلی میرزا جبار عسگرزاده
زمینه کاری مبتكر آموزش ناشنوايان در ايران، پايه گذار آموزش و پرورش پيش دبستانی و از پيشگامان شعر و ادبيات كودكان‌.
زادروز ۱۲۶۴
ایروان, جمهوری ارمنستان
مرگ ۴ آذر ۱۳۴۵
تهران
فرزندان ثمین باغچه‌بان
وب‌گاه رسمی وب‌گاه جبار باغچه‌بان

میرزا جبار عسگرزاده معروف به جبار باغچه‌بان (۱۲۶۴، ایروان - ۴ آذر ۱۳۴۵) بنیان‌گذار نخستین کودکستان و نخستین مدرسه کر و لال‌های ایران در تبریز است. او همچنین اولین مؤلف و ناشر کتاب کودک در ایران است.

زندگی و فعالیت‌ها 

میرزا جبار عسگرزاده به سال ۱۲۶۴ در شهر ایروان پایتخت کنونی جمهوری ارمنستان به دنیا آمد و جدّش از مردم تبریز بود. او ابتدا در تبریز کودکستانی را تحت عنوان «باغچه اطفال» دایر کرد و به همان خاطر خود را باغچه‌بان نامید.

او مدرسه ناشنوایان را در سال ۱۳۰۳ با وجود مخالفت‌های زیاد از جمله رئیس فرهنگ وقت دکتر محسنی در تبریز دایر کرد. این کلاس جنب باغچه اطفال باغچه‌بان در کوچه انجمن در ساختمان معروف به تأسیس شد.

او از سال ۱۳۰۷ خورشیدی علیرغم دشواری‌های وسیع چاپ و کلیشه، چاپ کتاب‌های ویژه کودکان را با نقاشی‌هایی که خود می‌کشید آغاز کرد. یکی از کتاب‌های وی با عنوان «بابا برفی» توسط کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به چاپ رسیده و شورای جهانی کتاب کودک آن را به عنوان بهترین کتاب کودک انتخاب کرد.

ابتکارات 

ابتکارات ویژه باغچه‌بان در آموزش عبارت بودند از:

آثار 

تهران، دبستان کر و لال‌ها. ۱/۳/۱۳۱۹
  • برنامه کار آموزگار - ۱۳۰۲
  • الفبای آسان - ۱۳۰۳
  • الفبای دستی مخصوص ناشنوایان - ۱۳۰۳
  • زندگی کودکان - ۱۳۰۸
  • گرگ و چوپان - ۱۳۰۸
  • خانم خزوک - ۱۳۱۱
  • پیر و ترب - ۱۳۱۱
  • بازیچه دانش - ۱۳۱۱
  • دستور تعلیم الفبا - ۱۳۱۴
  • علم آموزش برای دانشسراها - ۱۳۲۰
  • بادکنک - ۱۳۲۴
  • الفبای خودآموز برای سالمندان - ۱۳۲۶
  • پروانه‌نین کتابی - ۱۳۲۶
  • الفبا - ۱۳۲۷
  • اسرار تعلیم و تربیت یا اصول تعلیم الفبا - ۱۳۲۷
  • الفبای گویا - ۱۳۲۹
  • برنامهٔ یک‌ساله - ۱۳۲۹
  • کتاب اول ابتدایی - ۱۳۳۰
  • حساب - ۱۳۳۴
  • کتاب اول ابتدایی - ۱۳۳۵
  • آدمی اصیل و مقیاس واحد آدمی - ۱۳۳۶
  • درخت مروارید - ۱۳۳۷
  • خیام آذری - ۱۳۳۷
  • رباعیات باغچه‌بان - ۱۳۳۷
  • روش آموزش کر و لال‌ها - ۱۳۴۳
  • من هم در دنیا آرزو دارم - ۱۳۴۵
  • بابا برفی - ۱۳۴۶
  • عروسان کوه - ۱۳۴۷
  • زندگینامهٔ باغچه‌بان به قلم خودش - ۱۳۵۶
  • شب به سر رسید - ۱۳۷۳
  • کبوتر من کبوتر من - ۱۳۷۳

 

سه شنبه 16 خرداد 1391برچسب:, :: 15:33 ::  نويسنده : علي

موسیقی آذربایجانی

نمایش آلت و اسباب موسیقی آذربایجانی در تمبر؛ چاپ‌شده توسط پست اتحاد جماهیر شوروی.

موسیقی آذربایجانی به موسیقی سنتی مردم آذربایجان اطلاق می‌شود. هنرمندان آذربایجانی با خلاقیت خود، موسیقی منحصربه‌فردی را می‌آفرینند. کسانی که این نوع موسیقی را به‌همراه سروده‌های خود به‌زبان ترکی آذربایجانی می‌خوانند، عاشیق خوانده می‌شوند. عاشیق‌ها در وصف آذربایجان و دلاوری‌های بزرگان آن، در مراسم جشن و عزاداری، سروده‌های زیبایی را به‌همراه موسیقی آذربایجانی می‌خوانند و مورد توجه مردم قرار می‌گیرند

موسیقی آذربایجانی از دو نوع یا شاخهٔ اصلی تشکیل شده که از لحاظ تقسیم‌بندی موسیقایی منشاء و حالت‌های مختلفی دارند. معمولاً نوع سازهای موسیقی آذربایجانی، خاستگاه و دوستداران اقسام موسیقی با هم تا حدی متفاوتند، هرچند بسیاری دوستدار هردو هستند. تعداد بسیاری از موسیقی‌دانان آذربایجان با آشنایی به هردو نوع از این موسیقی‌ها توانسته‌اند آثاری هنری بزرگی در قالب اپرا‌ها، موسیقی سمفونیک و موسیقی برای باله خلق نمایند.

موسیقی مقام 

بسیار نزدیک به موسیقی دیگر ملل خاور میانه و مقام‌های مشترکی با موسیقی ایرانی، و موسیقی ترکی دارد. اگرچه موسیقی مقام آذربایجان به دستگاه‌های موسیقی ایرانی نزدیک است و در بعضی مواقع حتی یکی هم هستند، ولی طرز اجرای این دو موسیقی ملی در انسان احساس بسیار متفاوتی ایجاد می‌کند. موسیقی آذربایجانی مملو از حس قهرمانی و جسارت است. در حالی که موسیقی ایران عارفانه است. درست است که موسیقی آذربایجان نیز دارای مقام‌های حزین و غمگین و عارفانه است، ولی به‌هنگام شنیدن آن، امید و تحرک در آن احساس می‌شود. در این موسیقی حرکت و دینامیسم وجود دارد.

موسیقی مردمی (فولکلوریک) 

این نوع موسیقی شامل موسیقی «عاشیقی»، «بزمی» و «ایلی» است.

 

درباره وبلاگ

با سلام و ادب خدمت شما سروران گرامي و عزيز . هدف من از ايجاد اين وبلاگ معرفي و شناساندن اصالت ريشه فرهنگ سنن بزرگان مشاهير و آثارباستاني شهر و روستاهاي اقوام متمدن آذري و ترك زبان مي باشد . ضمنآ بدون هيچ وابستگي به جناح و حزبي مديريت ميشود . خواهشمند است نظرات ارشادي خود را جهت هر چه بهتر شدن وبلاگتون ارائه فرمائيد . منتظرتون هستم . با سپاس
آخرین مطالب
نويسندگان


آمار وب سایت:  

بازدید امروز :
بازدید دیروز :
بازدید هفته :
بازدید ماه :
بازدید کل :
تعداد مطالب : 1076
تعداد نظرات : 118
تعداد آنلاین : 1



ابزار نمایش عکس تصادفی