ياشاسين شاهين دژ
سه شنبه 16 خرداد 1391برچسب:, :: 9:54 ::  نويسنده : علي
 
 

قلعه بابک

قلعه بذ

Bazz fortress.jpg

اطلاعات کلی
کشور Flag of Iran.svg ایران
استان آذربایجان شرقی
شهرستان کلیبر
بخش مرکزی
نام(های) دیگر قلعه جمهور

بذ یا بذین (شاید نام 2 مکان باشد) به ناحیه کوهستانی (کورَ) در آذربایجان گفته می شود که محل قلعه و پایگاه بابک خرمدین در طی شورش علیه خلافت عباسی (816 تا 837 میلادی) بوده است.این قلعه اقامتگاه و مرکز فرماندهی بابک خرمدین در طی شورش علیه خلافت عباسی بوده است.


در نوشتار مورخین اسلامی

ابن‌خردادبه‌ بذ را رستاقى‌ در آذربايجان‌ نوشته‌، و شهر بذ را «مدينة بابك‌» ناميده‌ است‌ . طبري‌ بذ را قريه‌ و شهري‌ در حدود اردبيل‌ نوشته‌ است‌ . مطهربن‌ طاهر مقدسى‌ آن‌ را شهري‌ با ديوارهاي‌ استوار خوانده‌ است‌ . ابن‌ نديم‌ از آنجا به‌ عنوان‌ سرزمينى‌ كوهستانى‌ ياد كرده‌ است‌ . ياقوت‌ آن‌ را كوره‌اي‌ ميان‌ آذربايجان‌ و اران‌ نوشته‌ است‌ . مسعودي‌ بذ را به‌ صيغة تثنيه‌، بذين‌ ناميده‌ كه‌ در كنار رود ارس‌ واقع‌ بوده‌ است‌. وي‌ در جايى‌ بذين‌ را ناحيه‌ و كوهى‌ در آذربايجان‌ دانسته‌ ، در جاي‌ ديگر آن‌ را در آذربايجان‌ و اران‌ نوشته‌ است‌. ابن‌ عبدالمنعم‌ نيز كوه‌ بذين‌ را در اران‌ دانسته‌ است‌ابودُلَف و یاقوت ذکر کرده اند که آب و هوای قلعه بذ ابری و مه‌آلود است

بذین

عنوان‌ بذين‌ موجب‌ بروز اين‌ انديشه‌ شد كه‌ گويا دو بذ، يكى‌ در جنوب‌ و ديگري‌ در شمال‌ رود ارس‌ وجود داشته‌ است‌. برخى‌ از محققان‌ بذين‌ را در آذربايجان‌، اران‌ و بيلقان‌ پنداشته‌اند، حال‌ آنكه‌ بيشتر محققان‌، بذ را جايى‌ در سرزمين‌ اردبيل‌ دانسته‌اند.يعقوبى‌ مى‌نويسد كه‌ ابوجعفر (منصور خليفة عباسى‌)، يزيد بن‌ حاتم‌ مهلبى‌ را والى‌ آذربايجان‌ قرار داد و يزيد، يمنيها را از بصره‌ به‌ آنجا گسيل‌ داشت‌ و روادبن‌ مثنى‌ ازدي‌ را در تبريز تا بذ فرود آورد . اما از نوشتة دينوري‌ به‌ سهولت‌ مى‌توان‌ دريافت‌ كه‌ بذ در جنوب‌ رود ارس‌ واقع‌ بوده‌ است‌. وي‌ مى‌نويسد كه‌ بابك‌ در بذ به‌ مقابلة افشين‌ شتافت‌، ولى‌ چون‌ ديد لشكريان‌ افشين‌ او را از هر سو احاطه‌ كرده‌، و راهها را بر او بسته‌اند، از رود ارس‌ گذشت‌ و به‌ جانب‌ ارمنستان‌ رفت‌. مينورسكى‌ بذين‌ را ناحيه‌اي‌ در آذربايجان‌ ناميده‌ كه‌ در جنوب‌ رود ارس‌ نهاده‌ شده‌ است‌. وي‌ ارس‌ را رودي‌ دانسته‌ كه‌ از ميان‌ بذين‌ در آذربايجان‌ و كوه‌ ابوموسى‌ درخاك‌ اران‌ مى‌گذرد

جغرافیا

این منطقه بین آذربایجان و اران، نزدیک به رود ارس قرار دارد.سعيد نفيسى‌ نه‌ تنها ناحيه‌، بلكه‌ شهر و كوهستان‌ بذ يا بذين‌ را در مشرق‌ دشت‌ مغان‌ نزديك‌ ناحية طالش‌ كنونى‌ و در مجاورت‌ كرانه غربى‌ درياي‌ مازندران‌ نوشته‌ است‌. اين‌ شهر در 21 فرسنگى‌ اردبيل‌ بر بلندي‌ كوهى‌ واقع‌ بود كه‌ بقايای دژ بذ يا قلعة جمهور ( به‌ احتمال‌ مأخوذ از كوههاي‌ جمهور) در آنجا قرار داشته‌ است‌. كسروي‌ محل‌ شهر بذ را در جنوب‌ رود ارس‌ در قراچه‌ داغ‌ كنونى‌ و شمال‌ شهر اهر، اندكى‌ مايل‌ به‌ شرق‌ دانسته‌ است‌. اين‌ نظر بعدها مورد تأييد باستان‌شناسان‌ قرار گرفت‌ و معلوم‌ شد كه‌ قلعه جمهور در 50 كيلومتري‌ شمال‌ شهرستان‌ اهر و در ارتفاعات‌ غربى‌ شاخه‌اي‌ از رود بزرگ‌ قره‌سو در 3 كيلومتري‌ جنوب‌ غربى‌ كليبر واقع‌ است‌. بناي‌ قلعة جمهور يا دژ بذ شامل‌ قلعه‌ و قصر، بر فراز قله‌اي‌ به‌ ارتفاع‌ بيش‌ از 2300 تا 2600 متر است‌ كه‌ اطراف‌ آن‌ را دره‌هايى‌ به‌ عمق‌ 400 تا 600 متر فرا گرفته‌ است‌. تنها از يك‌ راه‌ تنگ‌ و دشوار مى‌توان‌ به‌ اين‌ قلعه‌ راه‌ يافت‌

راه دسترسی به قلعه از سه طرف می باشد:.

1– مسیر قلعه دره سی که در جنوب قلعه واقع شده است و صعب العبور می باشد.

2– مسیر هتل بابک که کمی بالاتر از روستای شجاع آباد است.

3– مسیر ییلاق که 5/1 کیلومتر از مسیر را میتوان با اتومبیل طی کرد که نسبت به دو مسیر قبلی بهتر است.

مشخصات ظاهری قلعه

قبل از اين كه به دروازه قلعه برسيم از معبري عبور مي كنيم، اين معبر به صورت دالانی است و فقط گنجايش عبور براي یک نفر را دارد و دو نفر به سختي از آن مي توانند بگذرند. معبر در فاصله دويست متري دروازه قلعه و مقابل آن واقع است. ورود هر تازه وارد سپاهي و غيره، كوهبانيه ها راکه دردو برج طرفين دروازه موضع داشته اند متوجه مي كرده است. جايگاه كوهبانيه ها در بلندي واقع است و بنابر اين به هر چيز و هر كس تسلط كامل داشته اند. اين برجها يكي مخروطي و ديگري مدور واستوانه اي از سنگهاي تراشيده با ملاط ساروج استوار ساخته شده اند. باروها كه از نوعي سنگ خارا ساخته شده تمام درز هاي كوهستان را بسته است. براي نفوذ به داخل بنا بايستي حتماً از دروازه بگذريم و از كوهستان راهي براي ورود وجود ندارد. وسائل قلعه كوب منجنيق ـ آتش افكن را بدينجا راهي نبوده و نه كارگر مي افتاده است.

تاریخچه

از جغرافیای تاریخی بذ، در دورة پیش از اسلام ، اطلاع چندانی در دست نیست ؛ ظاهراً در دورة هخامنشیان کادوسیها، از اقوام ساکن کرانه های جنوب غربی دریای خزر، در آنجا زندگی می کرده اند و جنگهایی نیز با هخامنشیان داشته اند. کسروی می گوید که کادوسیها همان قوم طالش اند. از آن به بعد، تا قرن هشتم ، از بذ اطلاعی در دست نیست . در این قرن ، حمدالله مستوفی دربارة اهالی کلیبر، که نزدیک بذ بوده است ، می نویسد: «مردمش از ترک و طالش ممزوج اند». در اوایل دورة اسلامی ، بذ به منطقه ای گفته می شد که در قسمتی از قره باغ ـ یا درست تر قره جه داغ ـ آذربایجان قرار داشت و از شمال به رود ارس ، از مشرق به قسمت سفلای رود قره سو ( و دشت مغان ) و از جنوب به ناحیة اهر ( در دوره اسلامی به اهر، مَیْمَذ می گفتند و مرکز آن نیز اهر بود ) ، و از مغرب به رود کلیبر محدود می شد. بذ از لحاظ جغرافیایی تقریباً منطقه ای بسته بود. امروزه ، رودهای قره سو و سَلین چای و کلیبر و ارس آن را از شمال و مشرق و مغرب مسدود می کنند و از جنوب نیز کوههای شِیوَر آن را دربرگرفته است . رسیدن به منطقة هشتادسر تنها از درة رودهای اهر و قوری چای و کجرود امکان دارد. راه عمدة این منطقة ییلاقی ، که محل دامداری است ، به دشت مغان (منطقة قشلاقی )، تنها از شیارهای گرانکوه هشته سر، و از کنار مسیر رودهایی است که از مشرق آن به رود قره سو می ریزد. بذ از شمال و شمال غربی به رود ارس ، و از کرانه های جنگلی رودهای سلین چای و کلیبر به مناطق غربی راه داشت . امروز نیز این منطقه با جاده ای که از کناره های رود سلین چای می گذرد، به کرانه های جنوبی رود ارس می پیوندد. از مآخذ تاریخی چنین برمی آید که قلمرو سیاسی بابک بارها گسترده تر از جغرافیای تاریخی بذ بوده است و بذ بیشتر به دره های شمالی گرانکوه هشته سر و قلعه های آن ، بویژه به باروها و دهکده های واقع در آن ، گفته می شد.


این قلعه در 9 رمضان 222 ه ق/15 آگوست 837 بدست نیروی های افشین فتح و ویران شد.بذ در اشعار شاعران عرب همچون حسین بن ضحاک باهلی، ابو تمام و بُحتری ذکر و توصیف شده است .ابودلف مسعر بن مهلهل خزرجی خرمدین ها را نیمه قرن 4 ه ق/ 10 م در بذ دیده بود که به انتظار مهدی بوده اند

منابع

سه شنبه 16 خرداد 1391برچسب:, :: 9:41 ::  نويسنده : علي
 
 

قره کلیسا 

قره کلیسا
قره كليسا- چالدران.jpg
اطلاعات اثر
کشور پرچم ایران ایران
نوع فرهنگی
معیار ثبت i, iii, iv
شمارهٔ ثبت ۱۲۶۲
منطقه آسیا
تاریخچه
تاریخچهٔ ثبت ۲۰۰۸ (طی نشست سی‌ودوم)
اطلاعات ثبت ملی
شماره ثبت ملی ۴۰۵
تاریخ ثبت ملی ۱۱ بهمن ۱۳۳۴
دیرینگی دوره صفوی
* نام اظهارشده در فهرست میراث جهانی یونسکو
منطقهٔ بر پایهٔ دسته‌بندی یونسکو

قره کلیسا یا کلیسای تادئوس مقدس یا کلیسای طاطاووس، نام کلیسایی تاریخی در استان آذربایجان غربی ایران است.

این کلیسا در جنوب ماکو و ۲۰ کیلومتری شمال شرقی چالدران در کنار روستایی به همین نام واقع شده‌است. در تاریخ ۷ ژوئیه ۲۰۰۸، مجموعه قره کلیسا، شامل سه کلیسای اصلی با نام‌های قره کلیسا یا سنت تادئوس، سنت استپانوس و زور زور در فهرست میراث جهانی یونسکو به ثبت رسید.

تاریخچه

Saint Thaddeus Monastery By Amir.jpg
 

قره کلیسا در ناحیه به‌به‌جیک شهرستان چالدران. در سال ۶۴۴ یا ۶۴۵ هجری قمری تجدید بنا شد. فرمان شاه عباس اول صفوی در حمایت از ارمنیان بر روی سردر آن دیده می‌شود. عباس میرزا ولیعهد فتح‌علی‌شاه نیز تزئیناتی بر آن افزوده‌است.

قره کلیسا، مزار تادئوس (طاطاووس) مقدس یکی از حواریون عیسی مسیح است. به استناد منابع تاریخی بخشی از ارمنیان پیرو دین زرتشت بوده‌اند و بخشی نیز آئین مهرپرستی داشته‌اند. برای نخستین بار در سال ۴۳ میلادی دو نفر از حواریون به نام‌های طاطاوس و بارتولومئوس از شمال بین النهرین گذشته و برای رساندن پیام مسیح به آذربایجان وارد ایران می‌شوند.

«تادئوس مقدس» که یکی از حواریون عیسی مسیح و از بنیان‌گذاران کلیسای ارمنی است، در سال ۶۶ میلادی بخاطر بشارت مسیحیت به قتل رسید. مقبره وی در قره کلیسا قرار دارد و به صورت یکی از زیارتگاه‌های مهم ارمنیان از آن یاد می‌شود.

بازسازی

کلیسای طاطائوس در طی سالیان، چندین بار بازسازی شده است. زاکاریای مقدس یکی از مجاورین این کلیسا بود که در تجدید بنای آن نقش اساسی داشته است.

 
مقبره و کلیسای زاکاریای مقدس که در سیصد متری دره‌ای که در کنار قره‌کلیسا وجود دارد، واقع است.

منبع

سه شنبه 16 خرداد 1391برچسب:, :: 9:3 ::  نويسنده : علي
 
 

دریاچه ارومیه

دریاچه ارومیه
نام باستانی: چیچَست
موقعیت ایران, آذربایجان شرقی
آذربایجان غربی
 
مختصات  
خروجی اولیه تبخیر
مساحت آبخیز ۵۱٬۸۷۶ کیلومتر مربع
کشور منشا Iran
 
حداکثر طول ۱۴۰ کیلومتر
حداکثر عرض ۵۵ کیلومتر
مساحت سطح ۵۲۰۰ کیلومتر مربع
حداکثر عمق ۱۶ متر (۵۲ ft)
ارتفاع از سطح آبهای آزاد ۱۲۶۷ متر
 
جزیره‌ها ۱۰۲
 
نقشه درياچه اروميه در نقشه ایران در دوره افشاریه.
نام دریاچه در نقشه، دریاچه شاهی ذکر شده‌است.

دریاچه اُرومیهبا نام سابق دریاچه رضاییه در شمال غربی ایران و در منطقهٔ آذربایجان واقع شده‌است. این دریاچه طبق آخرین تقسیمات کشوری، بین دو استان آذربایجان شرقی و آذربایجان غربی تقسیم شده‌است. دریاچهٔ ارومیه، بزرگ‌ترین دریاچهٔ داخلی ایران و دومین دریاچهٔ آب‌شور دنیا است. آب این دریاچه بسیار شور بوده و عمدتاً از رودخانه‌های زرینه‌رود، سیمینه‌رود، گادر، باراندوز، شهرچای، نازلو و زولا تغذیه می‌شود.

حوضهٔ آبریز دریاچه ارومیه، ۵۱٬۸۷۶ کیلومتر مربع است که پیرامون ۳٪ مساحت کل کشور ایران را دربر می‌گیرد. این حوضه با داشتن دشت‌هایی مانند دشت تبریز، ارومیه، مراغه، مهاباد، میاندوآب، نقده، سلماس، پیرانشهر، آذرشهر و اشنویه، یکی از کانون‌های ارزشمند فعالیت کشاورزی و دامداری در ایران به‌شمار می‌رود.

 
تصویر ماهواره‌ای از دریاچه ارومیه که در سال ۲۰۰۳ گرفته شده‌است. دو نیم شدن دریاچه به خاطر پل میان گذر دریاچه در مرکز آن مشخص است.

دریاچه ارومیه بزرگ‌ترین آبگیر دایمی آسیای غربی است که در شمال غرب فلات ایران قرار گرفته‌است. پارک ملی دریاچه ارومیه پس از مرداب انزلی، از جالب‌ترین و نغزترین زیستگاه‌های طبیعی جانوران در ایران به‌شمار می‌رود. در حال حاضر ۲۷ گونه پستاندار، ۲۱۲ گونه پرنده، ۴۱ گونه خزنده، ۷ گونه دوزیست و ۲۶ گونه ماهی حیات وحش این دریاچه را تشکیل داده‌اند.

آب دریاچهٔ ارومیه بسیار شور و میزان نمک محلول در آن دو برابر اقیانوس‌ها است. به این دلیل، هیچ ماهی و نرم‌تنی به جز گونه‌هایی از سخت‌پوستان در آن زندگی نمی‌کنند و آب آن هیچ‌وقت یخ نمی‌زند. شناکنندگان نیز می‌توانند بر روی آب آن شناور بمانند.

دریاچهٔ ارومیه دارای ۱۰۲ جزیره‌است که همهٔ آن‌ها از سوی سازمان یونسکو به عنوان اندوختهٔ طبیعی جهان به ثبت رسیده‌اند. جزیرهٔ اِشک، زیستگاه پرندگان زیبای کوچک، از جمله مرغ آتش و تنجه و همچنین تعدادی گوزن زرد ایرانی و گوسفند وحشی (قوچ و میش) به آن انتقال داده شده‌اند. برای گشت و گذار در دریاچه و جزیره‌های آن می‌توان از دو کشتی سهند و نوح، یا قایق‌های گوناگون در بندر گلمانخانه بهره گرفت.

وجه تسمیه

این دریاچه را در زبان سریانی ارمیا، در ارمنی اُرمی، در عربی ارمیه، در فارسی و ترکی عهد عثمانی ارومیه نوشته‌اند. نام مذکور ایرانی به نظر نمی‌رسد. مؤلفان دربارة نام این دریاچه به گونه‌های مختلف داوری کرده‌اند: پورداود نام اورمیه را ترکیبی از دو واژة آرامی «اور» به معنای شهر و «میاه» به معنای آب نوشته‌است. در هزوارش پهلوی، نوشتة آرامی «میاه» آب خوانده می‌شود، ولی در شهر نامیدن «اور» جای تردید است. «اور» در زبان عبری به معنای نور آمده‌است مینورسکی با تکیه به متنی سریانی که در آن اسم مکانی به نام ارمیت در کنار دریاچه مزبور آمده‌است، نام‌اورمیه را «ارمیه» (ارمیا) و به‌ظاهر سریانی خوانده‌است. این‌نام در متون اسلامی به صورت اُرمیه و اُرمی آمده‌است. مردم محلی دریاچة مزبور را اورمی می‌نامند. برخی مؤلفان ترک این دریاچه را ارومیه یا رومیه نوشته، و چنین پنداشته‌اند که منسوب به روم شرقی است. این نظر در همة موارد قاطع نیست، زیرا در نوشته‌های برخی مؤلفان معاصر ترک نیز نام دریاچه به صورت اورمیه آمده‌است (در متون کهن ایرانی نام این دریاچه به صورت چیچست با یاء مجهول آمده‌است) واژه اوستایی چیچست به معنای درخشنده و شفاف است گمان می‌رود شوری و ذرات نمک فراوان موجب درخشندگی آن شده باشد. مؤلفان عهد اسلامی اغلب از شوری آب این دریاچه یاد کرده‌اند.

در شاهنامة فردوسی و در نسخه‌ای از نزهة القلوب نام چیچست به صورت خنجست آمده‌است (بارتولد، که آن را تصحیف همین اسم دانسته‌اند). از دیگر نامهای کهن این دریاچه، کبودان است. استرابن که در حدود سده ۱م می‌زیسته، این دریاچه را کپوتا نوشته‌است. پورداود معتقد است نام دو هزار سالة کپوتا باید از واژة کپوت (کبود) در زبان پارسی باستان باشد. در منابع اسلامی نیز این نام به صورت دریای کبوذان و کبودان آمده‌است.

دریاچه اورمیه را درنوشته‌ها به‌نام‌جزیره‌های درون آن نیزخوانده‌اند. یکی از این جزیره‌ها کبودان است. شاید نام جزیره از نام دریاچه و یا به عکس گرفته شده باشد. پورداود نام جزیره را برگرفته از نام دریاچه دانسته‌است. بطلمیوس نام دریاچه را مارگیانه (مانتیانه، به احتمال مراغه‌) نوشته‌است. هرودت از قومی با نام ماتینوی یاد کرده که به نام مانتیانه نزدیک است مینورسکی نام مانتیانه را با نام مانّاها که در حوالی این دریاچه می‌زیسته‌اند، نزدیک دانسته‌است ابوالفدا دریاچه مزبور را «بحیرة تلا» ضبط کرده، دژی را نیز بر کوهی در این دریاچه به همان نام نامیده، و مدعی شده‌است که هلاکو اموال خود را در آن دژ نهاده بود. طبری از دژ نام برده، و نوشته‌است که محمد بن بعیث در ۲۲۰ق به دژی در میان این دریاچه که شاهی نامیده می‌شد، رفت. پورداود می‌نویسد که این دریاچه را گاه به نام یکی از جزیره‌های بزرگ کوهستانی آن که «شاهی» نام دارد، دریاچة شاهی خوانند. حمدالله مستوفی آن را به نامهای بحیرة چیچست، دریای شورِ طسوج (طروج‌) نامیده‌است. این دریاچه را اصطخری «بحیرة الشراة» نیز نامیده که به معنای دریاچة خوارج است. این نام به احتمال از آنجا ناشی شده که به نوشتة یاقوت در کوه جزیرة وسط دریاچه، دژی استوار وجود داشته که ساکنانش بر والیان آذربایجان عاصی بوده‌اند. محتمل است این همان جزیرة شاهی یا شاهو باشد که طبری (همانجا) از آن یاد کرده، و رشیدالدین آن را «شاهوتله» نوشته است‌

تاریخچه

 
قسمتی از نقشه ایران و توران در دوره قاجاریه، دریاچه ارومیه در سمت چپ نقشه مشهود است.

نام کهن این دریاچه چیچَست بوده‌است. این واژه، واژه‌ای است از زبان اوستایی و پارسی باستان و تلفظ آن چَئِچَستَ بوده‌است. دریاچهٔ چیچست در اسطوره‌های ایرانی نقشی بنیادین دارد. عرصهٔ بسیاری از رویدادهای مهم زندگی کیخسرو، کرانهٔ این دریاچه بوده‌است. دژ بهمن که کیخسرو در نبردی غول‌آسا و سهمگین آن را می‌گشاید و از چنگ دیوان به‌در می‌آورد، در نزدیکی همین دریاچه بوده و بسیاری از اسطوره‌های دیگر.

در دوران پهلوی به مناسبت پادشاهی رضاشاه پهلوی، به این دریاچه نام رضائیه داده شد.

دریاچهٔ ارومیه یکی از زیستگاه‌های طبیعی مهم در منطقهٔ آذربایجان که در عین حال برای ورزش‌های آبی همانند شنا، قایقرانی و اسکی روی آب نیز بسیار مناسب می‌باشد، در آستانهٔ خشک شدن است. این دریاچه که با سواحل زیبا و آب‌شور خود گردشگران بسیاری را در فصول مختلف و علی‌الخصوص در تابستان به‌سوی خود جلب می‌نماید، از نظر داشتن موادّ معدنی گوناگون، دارای یکی از کمیاب‌ترین منابع طبیعی بوده و امروزه با تهدیدی بسیار جدی روبروست.

 
سیر عقب نشینی ساحل دریاچه بین سالهای ۱۳۶۳ و ۱۳۹۰ (براساس تصاویر ماهواره‌ای ناسا)

دوره افشاریه

نام دریاچه در نقشه ایران در دوره افشاریه، دریاچه شاهی (L. of Shahi) ذکر شده‌است.

خشکیدن دریاچه

این دریاچه در خطر خشک شدن کامل قراردارد و طی ۱۳ سال گذشته ۶ متر کاهش سطح داشته‌است. اختصاص ۹۰٪ منابع آبی منطقه به بخش کشاورزی، تبخیر زیاد در پی گرم شدن هوا و برداشت غیرمجاز از آب‌های زیرزمینی در پی حفر چاه از دلایل خشک شدن این دریاچه می‌باشند. کارشناسان ابراز داشته‌اند در صورت خشک شدن این دریاچه هوای معتدل منطقه تبدیل به هوای گرمسیری با بادهای نمکی خواهد شد و زیست محیط منطقه را تغییر خواهد داد. در اعتراض به خشک شدن دریاچه در فروردین سال ۱۳۹۰ اعتراضی صورت گرفت.

یکی از طرح‌هایی که برای نجات دریاچه ارومیه مطرح شده انتقال آب از نقاط دیگر به ویژه رود ارس است. به گفته نماینده ارومیه در مجلس ، تنها راه نجات دریاچه ارومیه آبهای رود ارس و شهرستان پیرانشهر است. اما این ایده با مخالفت‌هایی روبروست. روزنامه اقتصاد پویا در سرمقاله‌ای مقصر خشکیدن دریاچه ارومیه را مردم و نمایندگانی می‌داند که برای تأمین نیازهای کشاورزی و خانگی آذربایجان بارها خواستار انتقال آب رودخانه‌هایی که به دریاچه ارومیه می‌ریزند به نقاط دیگر شده‌اند و از حکومت درخواست داشتند تا آب این رودخانه‌ها برای تأمین نیاز باغ‌های مراغه و دیگر شهرهای استان استفاده شود و یا با فشار بسیار بر مسئولین طرح میان‌گذر دریاچه ارومیه را اجرایی کردند. بر اساس این نظریه برای نجات دریاچه ارومیه به جای خشکاندن ارس و از بین بردن زمین‌های بارور نقاط دیگر باید از مصرف آب کاسته و به وزارت نیرو اجازه داده شود تا آب رودخانه‌هایی را که به طور طبیعی به این دریاچه می‌ریخته‌اند دوباره به سوی آن رها کند.

در مرداد ماه سال ۱۳۹۰ مجلس شورای اسلامی با دو فوریت طرح انتقال آب به دریاچه ارومیه موافقت نکرد و این امر به احتمال زیاد به بحرانی تر شدن اوضاع دریاچه دامن خواهد زد، علاوه بر این پیش بینی می‌شود در صورت خشک شدن احتمالی دریاچه شاهد بارش باران نمک در بسیاری از استان‌های همجوار باشیم و در ادامه این امر منجر به آواره شدن ۱۳ میلیون نفر خواهد شد

پارک ملی دریاچه ارومیهجزیره‌ای کوچک در دریاچه ارومیه

پارک ملی دریاچه ارومیه با وسعت ۴۶۲۶۰۰ هکتار همچنین یکی از ۹ ذخیره‌گاه زیست‌کره در ایران است.

منابع

 

سه شنبه 16 خرداد 1391برچسب:, :: 8:45 ::  نويسنده : علي

 

 

تخت سلیمان
Takhte Soleyman.jpg
اطلاعات اثر
کشور پرچم ایران ایران
نوع فرهنگی
معیار ثبت i, ii, iii, iv, vi
شمارهٔ ثبت ۱۰۷۷
منطقه آسیا
تاریخچه
تاریخچهٔ ثبت ۲۰۰۳ (طی نشست بیست‌وهفتم)
اطلاعات ثبت ملی
شماره ثبت ملی ۳۰۸
تاریخ ثبت ملی ۲۹ آذر ۱۳۱۶
دیرینگی دوره اشکانیان
* نام اظهارشده در فهرست میراث جهانی یونسکو
منطقهٔ بر پایهٔ دسته‌بندی یونسکو

 

تخت سلیمان نام محوطهٔ تاریخی بزرگی، در نزدیکی تَکاب و روستای تخت سلیمان (در گذشته نصرت‌آباد) در استان آذربایجان غربی است.

تاریخچه

گنزک یا کنزک، گنجک، گنزه، جنزه، گنجه، گزن، گنگ و به ارمنی گنزکا یا کادزا، به سریانی گنذزک یا گنژگ، به یونانی گنزکا، گادزاکا، گادزا،  مؤرخان تازی آن را جزن یا جزنق نام برده‌اند، مغولان آن را ستوریق گفته‌اند. نام دیگر این شهر، شیز بوده‌است. شیز معرب جیس است. پلوتارک مؤرخ یونانی این شهر را فراد نوشته‌است. در نوشته‌های دیگر پهلوی شیچ خوانده شده، در شاهنامه چیچست به کار رفته و کهن‌ترین از همهٔ این نوشته‌ها، در اوستا ست که نام آن را، چئچست آورده‌است. امروزه تمام این نام‌ها از بین رفته و این محل را تخت سلیمان می‌نامند.

این شهر باستانی در ادوار مختلف محل سکونت اقوامی مانند، مادها، هخامنشیان، اشکانیان، ساسانیان و مغولان بوده و در هر یک از دورانهای فوق، این محل در اوج قدرت و تمدن زمان مربوط بخود بوده‌است. اکنون نشانی از این شهر در آذربایجان دیده نمی‌شود، بر باد شده یک سر، با خاک شده یکسان.

هانری راولنسن مؤرخ انگلیسی در قرن نوزدهم نوشته‌است که شیز و آتشکده شکوهمند و پرجلال آن چنان از صفحهٔ روزگار پاک شده‌است که بین دانشمندان و محققان در تعیین محل آن اختلاف پدید آمده‌است.

شیز زادگاه زرتشت

اگرچه این سخن مورد قبول همهٔ محققان نیست ولی یکی از جاهائی که حدس زده می‌شود، محل تولد زرتشت باشد، شهر شیز است.

ناصری در انجمن آرای آورده‌است که گویند زرتشت در شهر اردبیل و سبلان ظهور کرده و اصلش از شهری بوده، در میان مراغه و

در دوران اردشیر یکم و پس از او تمایل بر حذف تاریخ و نقش اشکانیان در کلیهٔ امور بود. تباین و تضادی که ساسانیان با اشکانیان داشتند بیشتر بر این بنیادها قرار داشت: سعی در تقویت حکومت مرکزی و مبارزه با ادیان غیر زرتشتی. این حکومت متمرکز نامی فراگیر لازم داشت که مسبوق به دین رسمی کشور و آیات و اصطلاحات اوستا باشد. در اوستا از «ائیریانم وئجه» به عنوان زادگاه زرتشت یاد شده بود که در دوران ساسانی تمایلی به تغییر محل آن از ری به آذربایجان احساس گردید. زیرا ری از مدتها پیش در تیول خاندان معروف مهران، از خاندانهای مهم دوران اشکانی بود و پیوسته مانند نسا از شهرهای اشکانی دوست و مورد سوءظن ساسانیان بود. در حالی که آذربایجان همی یکی از سه آتش بزرگ دوران ساسانی را در خود داشت آتشکده آذرگشسب (تخت سلیمان کنونی) و هم به تیسفون پایتخت ساسانی نزدیکتر بود پس «ائیریانم وئجه» که قبلاً زادگاه زرتشت تصور شده بود به آذربایجان منتقل گردید با نام تازهٔ «ایران ویج» جزء نخست این کلمهٔ مقدس می‌توانست بهترین نام ممکن برای سرزمین واحد و فراگیر ساسانیان باشد. این جزء نخست در ایرانی باستانی آریانام aryānām و در زبان اوستایی aryānem بود. از شکل ایرانی باستان آن در دوران اشکانی آریان حاصل شده بود اما ساسانیان بیشتر به اوستا نظر داشتند.

گنزک پایتخت دوران اورتایی

 
گنزک، پایتخت آتروپان، در جنوب دریاچه ارومیه، برای بزرگتر دیدن تصویر بر روی آن کلیک کنید.

آتروپات فرماندار یا ساتراپ ماد شمالی در زمان اسکندر بود. بعد از فروپاشی امپراتوری اسکندر در سال ۳۲۸ پیش از میلاد، او اعلام استقلال کرده و گنزک را بعنوان پایتخت کشور تازه استقلال یافتهٔ ماد کوچک قرار داد. کلمهٔ معرب آذربایجان از همین نام خاندان آتورپاتگان، ریشه گرفته‌است.

این دولت کوچک از لحاظ اینکه اولین مظهر بازگشت عنصر ایرانی برضد استیلای یونان واقع گردید، بسیار حائز اهمیت است.

استاد پورداوود نوشته‌است که سرزمین آذربایجان به نام خاندان شهریارانی که در آنجا از روزگار اسکندر فرمانروایی داشتند، بازخوانده شده‌است. آتروپات، از نامهای بسیار رایج ایران باستان بوده و معنی آن آذرپناه یا کسی که ایزد آتش او را نگه می‌دارد یا فرشتهٔ پاسپان آتش، پرستار اوست. آتر به معنی آتش و پات نگهداشتن است.

محاصرهٔ شیز توسط رومی‌ها

در سال ۳۶ پیش از میلاد آنتوان سردار نامدار رومی، به ایران حمله کرد.

پادشاه اشکانی در این هنگام فرهاد چهارم بوده‌است. پلوتارک می‌نویسد «آنتوان بعد از جدا شدن از معشوقه اش ملکه کلئوپاترا همراه با یکصد و سیزده هزار سپاهی به قصد تصرف ماد به طرف آذربایجان حرکت کرد. او که می‌خواست زمستان را با کلوپاترا بگذراند، در هر کاری از خود، شتابزدگی نشان می‌داد و بدون استراحت دادن به سربازان و حمل اسباب و آلات جنگی که باعث کندی حرکت شده بودند، به طرف شیز (فراد) رفت تا آن شهر را در محاصره گیرد. شیز شهری بود بزرگ و زنان و کودکان پادشاهان ماد در آنجا سکونت داشتند. در حین محاصره، آنتوان به آلات جنگی نیازمند شد و فهمید که نیاوردن و جا گذاشتن آن آلات، چه اشتباه بزرگی بوده‌است. فرهاد چهارم پادشاه پارت‌ها که به طرف شیز، همراه با سپاه بزرگی حرکت می‌کرد، سواره نظامی را مأمور کرد که بروند و آن آلات جنگی را بگیرند. پارتها به سپاه رومی حمله کرده و اسیران بسیار بگرفتند. مادها هم که در محاصره بودند به پارتها پیوسته، رومیها مجبور به عقب نشینی شدند.»

اهدای غنائم جنگی توسط بهرام گور

طبری می‌نویسد «چون بهرام گور به جنگ ترکان خزر که در آن سوی کوههای قفقاز بودند می‌رفت از آذربایجان رفت که بتواند در آتشکدهٔ شیز عبادت بکند. بعد از پیروزی در جنگ با ترکان در بازگشت آنچه یاقوت و گوهر در تاج خاقان بود و شمشیر او که مروارید و گوهر نشان بود و زیورهای فراوانش را به آن آتشکده پیشکش کرد و خاتون زن اسیر شدهٔ خاقان را، به خدمت آن آتشکده گماشت.

گنزک در زمان خسرو پرویز

اقامتگاه تابستانی خسرو پرویز ظاهراً در نواحی دریاچه ارومیه در سر راه مراغه و تبریز در نزدیکی لیلان بوده‌است. گویند در نزدیکی آن چشمهٔ نفتی بوده که آتشکده آذرگشسپ بواسطهٔ آن روشن می‌شده‌است در دوره ساسانی معمولا یکی از مرزبانان را به حکومت اذربایجان می‌گماردند.در اواخر آن دوره حکومت آذربایجان در دست خاندان ( فرخ هرمزد) بود.و پایتخت آن (شیز) یا( گنزب ) نام داشت که مطابق با ویرانه‌های لیلان در جنوب شرقی دریاچه ارومیه گزارش شده‌است. .

شیز در زمان ساسانیان

با استقرار امپراتوري ساساني در ايران و رواج آئين زرتشي اوج شكوه و آباداني اين شهر آغاز گرديد ساختمان آتشكده آذر گشنب به عنوان نماد اقتدار آئين زرتشت باعث رشد و توسعه دوباره شهر گرديد اين آتشكده كه مختص پادشاهان و سرداران بوده موقعيت جنگچويان را حفظ مي كرده و به عنوان نماد وحدت كشور از احترام بالايي برخوردار بوده بطوريكه بعد از پادشاهاي اشخاصي از خاندان ساساني پياده به اين محل آمده و ضمن زيارت تاج شاهي را بر سر مي گذاشتند آذر گشنب به عنوان مهم ترين معبد زرتشتيان مورد احترام حكومت و مدرم آن دوره بوده آتش جاودان اين آتش كده حدود هفت قرن نماد اقتدار آئين زرشت بوده در عصر سامانيان شهر شامل سه بخش عمده بود 1- تلارها – كاخ ها 2- ساختمان آتشكده 3- خانه هاي مسكوني شيز در زمان ساسانيان به جهت همين آتشكده تقدس خاصي پيدا كرد و شهر بصورت مجموعه مذهبي درآمد بطوريكه طبقه خاص از روحانيون مذهبي كه در آئيس زرتشت از آنها بعنوان ( موبد ) نام برده مي شود در خانه هاي مسكوني شهر ساكن شده اند به دليل اقتدار وشكوهي كه اين آتشكده داشت مردم منطقه آن را تخت سليمان ناميدند از آن پس در تمام كتابها و آثار باقي مانده نام آتشكده آذر گشنب كمتر ديده شده اين آتشكده در دوره خسرو اول اهميت بالايي بدست آورد در دوره حكومت خسرو پرويز كه مورخان غرب او را خسرو دوم مي نماند در نبردي طولاني كه ميان ساسانيان و دولت روم شرقي اتفاق افتاد خسرو پرويز سوريه و آسياي صغير را تحت فرمان در آورد و «صليب واقعي اورشليم » را به شيز آورد . اين شهر در سال 624 ميلادي در حمله ارتش روم شكست سپاهيان خسرو پرويز مورد غارت و تخريب قرار گرفت و به دستور هركليوس شيز تخريب و صليب واقعي دوباره به اورشليم بازگشت پس از آن واقعه به خصوص اوايل ظهور اسلام شيز اعتبار خود را از دست داد .


در سال ۶۲۳ میلادی هراکلیوس به منظور جلوگیری از پیشرفت سپاه فاتح ایران و دفع حملهٔ آوارها، از طریق آسیای صغیر با نیروهای خود به قفقاز حمله‌ور گشت. هراکلیوس نخست ارمنستان را فتح کرد و پس آنگاه ناحیهٔ گنزک را به تصرف درآورد. هرقل در آذربایجان که در آن ایام، برحسب روایات مغان، زادگاه زرتشت به حساب می‌آمد، با شوقی انتقام جویانه و به تلافی اینکه سپاهیان خسرو پرویز و یهودیان اورشلیم، در سال ۶۱۴ میلادی، مزار عیسی مسیح را در اورشلیم با خاک یکسان کرده بودند، مقدس‌ترین مکان مذهبی زمان ساسانی، یعنی آتشکده آذرگشسپ را با خاک یکسان کرد.

شرح ویرانی شیز و آتشکدهٔ آن در کتاب تاریخ امپراتوری صغیر، نوشتهٔ شارل لبو فرانسوی آمده‌است. یا تخت طاق ویس که وصف آن در شاهنامه آمده‌است، یکی از شگفتی‌های شیز بوده‌است که توسط هرقل ویران شد. تاریخ نویسان شرح آن را که توسط صنعتگران سراسر کشور، از عاج و طلاو جواهرات، ساخته شده بود، با آب و تاب تمام، نوشته‌اند. شارل لبو دربارهٔ تخت طاقدیس می‌نویسد «هراکلیوس و گروهی از تازیان که مزدورش بودند و پیشاپیش لشکریانش می‌رفتند بر پیشروان سپاه ایران تاختند و چنان هراس انگیختند که خسرو همان دم با همهٔ لشکریانش گریخت. هراکلیوس بی مانع وارد گنزک شد. می‌گفتند که زرتشت در این سرزمین به دنیا آمده و در آنجا زیسته‌است. مجسمهٔ بسیار بزرگی از خسرو پرویز با غرور در میان کاخ در زیر گنبدی که نمایش آسمان بود، نشانیده بودند، در گرداگردش خورشید و ماه و ستارگان دیگر را می‌دیدند، همراه با فرشتگان که چوب به دست داشتند. بوسیلهٔ بعضی دستگاه‌ها باران می‌ریخت و تندر به صدا در می‌آمد. هراکلیوس همه را، همراه با سه هزار خانهٔ اطراف آتشکده، دستخوش آتش کرد.»

آتشکده آذرگشسب

در زمان ساسانیان ایرانیان سه آتشگاه بزرگ و برجسته داشتند. نام آتش‌هایی که در این آتشگاه‌ها نگهداری می‌شد. یکی بُرزین مهر به معنای آتش عشق والا و ویژه برزیگران بود که در نزدیکی نیشابور خراسان جای داشت.

دومی فارس و ویژه موبدان و بلندپایگان بود.

سومی آتشکده آذرگشسپ که در تکاب آذربایجان قرار داشت. آتشکده آذرگشسپ ویژه ارتشیان بود و در شهر و محلی بنام شیز یا گَنجَک بر روی کوه

آذرگشسپ به معنای آتش اسب نر است. بر پایهٔ افسانه‌های ایرانی این آتشگاه بدین علت این طور نامیده شده‌است که کیخسرو بهنگام گشودن بهمن دژ در نیمروز با تیرگی شبانه که دیوان با جادوی خود پدید آورده بودند روبرو شد. آنگاه آتشی بر یال اسب وی فرود آمد و جهان را دیگر باره روشن کرد و کیخسرو پس از پیروزی و گشودن ، به پاس این یاوری اهورایی، آتش فرود آمده را آنجا بنشاند و آن آتش و جایگاه به نام آتش اسب نر (گشسب یا گشنسب) نامیده شد. این محل هم اکنون نام تخت سلیمان نام دارد.

آثار باستانی در تخت سلیمان

 
دریاچه و ویرانه‌های تخت سلیمان

مجموعه بناهای تاریخی در تخت سلیمان در اطراف دریاچه‌ای طبیعی ساخته شده‌است. آب این دریاچه که از عمق ۱۱۶ متری از درون زمین به سطح می‌آید و به زمین‌های اطراف می‌ریزد دارای املاح زیادی است که آن را برای آشامیدن و کشاورزی نامناسب کرده‌است. رسوب‌های حاصل از این املاح در طی قرن‌ها، لبه دریاچه را شکل داده و متغیر کرده‌است.

آثار بناهای دوره‌های اشکانیان و ساسانی و ایلخانان مغول در این محل یافت شده‌است. مهم‌ترین آثار بجا مانده آن آتشکده و تالارهای دوره ساسانی است. برخی آثار ساسانی دیگر نیز در کوه بلقیس و زندان سلیمان در نزدیکی تخت سلیمان ساخته شده‌است. کاوشگاه باستانی شیز از سوی یونسکو به عنوان میراث جهانی شناخته شده‌است و طرحهای بزرگی برای بازسازی و کاوش در آن در دست اجرا است.

منابع

  • رضا، عنایت الله. ایران و ترکان در روزگار ساسانیان. تهران: انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۶۵
  • زرین کوب، عبدالحسین . تاریخ مردم ایران قبل از اسلام. تهران: انتشارات امیر کبیر، ۱۳۶۴
  • معین، محمد. فرهنگ فارسی، جلد ششم، چاپ سوم. تهران: انتشارات امیر کبیر، ۱۳۵۸
  • قرشی، امان الله. ایران نامک، نگرشی نو به تاریخ و نام ایران، چاپ اول. تهران: ناشر مؤلف. ۱۳۷۳
  • محمدی، علی. تکاب افشار. تهران: ناشر، مؤلف کتاب، علی محمدی، ۱۳۶۹

 

سه شنبه 16 خرداد 1391برچسب:, :: 8:28 ::  نويسنده : علي
 
 

زرینه‌رود

 
 
رودخانهٔ زرینه‌رود

رودخانه زرینه‌رود (جغاتو) نام رودی است در شمال غربی ایران که در جنوب شرقی استان آذربایجان غربی قرار دارد. این رودخانه با طول ۲۳۰ کیلومتر طولانی‌ترین رود استان است که طول شهرستان شاهین دژ و میاندوآب را می‌پیماید و سرانجام به دریاچه ارومیه می‌ریزد.

سرچشمهٔ این رود از کوه‌های «چهل‌چشمه‌» در شهرستان سقز استان کردستان است و در شهرستان تکاب رودخانه‌های خورخوره و ساروق و در شهرستان شاهین دژ رودهای هولاسو و هاچه سو و محمودآباد و آجرلو چای و در شهرستان میاندوآب رود لیلان چای به آن می پیوندند بر روی این رودخانه سد بوکان قرار دارد که میزان آب خروجی را تنظیم می‌کند. در گذشته سیلاب‌های ناشی از این رودخانه روستاهای زیادی را در بر می‌گرفت.

در دورهٔ سلطهٔ مغولان در ایران این رودخانه را با نام مغولی «چغنو» یا «جغتای» بر گرفته از نام پسر دوم چنگیزخان به خاطر خروشان بودن آن می‌نامیده‌اند و امروزه به زبان محلی به آن چیغاتو (جَغَتی - جَغَتو) می‌گویند.

 

سه شنبه 16 خرداد 1387برچسب:, :: 7:42 ::  نويسنده : علي
 
 

شهرستان شاهین‌دژ

 
 
 
دهستان‌های شهرستان شاهین دژ

شهرستان شاهین‌دژ یکی از ۱۴ شهرستان استان آذربایجان غربی است که در قسمت جنوب شرقی این استان قرار دارد. مرکز این شهرستان شهر شاهین‌دژ می‌باشد. شهرستان شاهین‌دژ از سمت شمال به استان آذربایجان شرقی، از سمت جنوب به استان کردستان، از سمت جنوب غرب به شهرستان بوکان، از سمت شمال غرب به شهرستان میاندوآب و از سمت شرق به شهرستان تکاب محدود می‌گردد.

آخرین آمار قبل از تبدیل به شهرستان، در روزگاران گذشته بخش شاهین دژ یکی از بخش‌های شهرستان مراغه بود و در فاصله مستقیم ۸۵ کیلو متری جنوب شرق مراغه قرار گرفته و از شمال به دهستان آجرلو و دهستان چهاردولی از جنوب به شهرستان سقز از شرق به دهستان احمد آباد و دهستان تکاب از غرب به بخش بوکان محدود می‌گشت. بخش شاهین دژ از دو دهستان به نام دهستان حومه و دهستان گوی آقاج و ۸۱ آبادی بزرگ و کوچک تشکیل و تعداد کل جمعیت با روستا ۱۸،۴۴۰ و روستاهای مهم آن، هاچه سو، هولاسو، قوزلو، محمودآباد و غیره بود.

پس از برقراری حکومت مشروطه در ایران طبق قانون مخصوصی که در سال ۱۲۸۵ شمسی (۱۳۲۵ قمری) به نام قانون تشکیل ایالات و ولایات به تصویب مجلس شورا رسید، و آذربایجان یکی از ۴ ایالت کشور محسوب شد. در سال ۱۳۱۶ شمسی کشور ایران مرکب از ۱۰ استان بود و ایالت آذربایجان به دو استان غربی و شرقی تقسیم شد. و شهرستان شاهین دژ از این تاریخ جزو استان آذربایجان غربی شد.

شاهین‌دژ سرزمینی است که گروهای اجتماعی متنوع با آداب و رسوم و عقاید متفاوتی در آن سکنی گزیده‌اند از قبایل چادرنشین، عشایر، و روستائیان حافظ سنت‌ها و عادات دیرین گرفته تا شهر نشینان و اقلیت‌های مذهبی و نژادی مانند (زرتشتیان، ارامنه، کرد و ترک) هر یک فرهنگ مخصوص به خود را دارند. از کل جمعیت شهرستان ۸۹٫۹۹ درصد را مسلمانان و بقیه یعنی ۰٫۰۳ درصد زرتشتی و ۰٫۰۸ درصد را سایر ادیان (کلیمی، مسیحی و...) تشکیل می‌دهد.

در سال ۱۳۷۵ مساحت اراضی کشاورزی شهرستان شاهیندژ ۹۸۰۱۴ هکتار بوده‌است. گندم (۴۶۵۰۵ تن)، جو (۲۲۹ تن)، علوفه(۷۵۵۶۲ تن)، و چغندر قند (۱۲۸۲۶ تن) از مهم‌ترین محصولات کشاورزی و زراعی شهرستان محسوب می‌شود. فعالیت دامداری و دامپروری در این شهرستان رونق خاصی داشته به طوریکه ۱۱ درصد از واحدهای دامی استان ۸٫۹ درصد تولید شیر ۸٫۱۰ درصد تولید گوشت قرمز، ۷٫۴ درصد تولید گوشت سفید و ۱٫۷ درصد تولید پشم استان از ناحیه این شهرستان تامین می‌گردد.

در سال ۱۳۸۱ وسعت شهرستان شاهیندژ در حدود ۲۸۳۹ کیلومتر مربع بوده و در حدود ۶٫۷ درصد از کل مساحت استان را به خود اختصاص داده بود. جمعیت شهرستان شاهین‌دژ در طبق سرشماری سال ۱۳۸۱ حدود ۱۰۴٬۸۱۴ نفر برآورد گردیده‌است که معادل ۷٫۳ درصد جمعیت استان می‌باشد. ۶، ۳۱ درصد جمعیت شهرنشین و ۴٫۶۸ درصد در مناطق روستایی ساکن می‌باشند در این سرشماری این شهرستان شامل یک نقطه شهری، دو بخش، هفت دهستان و ۲۰۹ آبادی با سکنه و ۲۰ آبادی خالی از سکنه بود.

این شهرستان در سال ۱۳۸۵ بیش از ۲۰۰ هزار نفر جمعیت دارد، اما طبق آنچه سایت وابسته به حکومت نظام جمهوری اسلامی ایران، با نام «مرکز ملی آمار ایران» اعلام کرده‌است، جمعیت این شهرستان طبق سرشماری سال ۱۳۸۵ برابر با ۸۹٬۳۵۶ نفر بوده‌است که از این تعداد ۴۳۹۱۳ نفر آنان مرد و ۴۵۴۴۳ نفر آنان زن بوده‌اند. با اینکه در این آمار دو دهستان آجرلوی غربی ۲۴ روستا و آجرلوی شرقی ۲۷ روستا و ۶ روستای دهستان کشاورز، که در مجموع ۵۷ روستا از بخش کشاورز شهرستان شاهین دژ جدا شده و به شهرستان میاندوآب پیوسته‌است. شهرستان شاهیندژ اکنون شامل سه نقطه شهری، دو بخش، پنج دهستان است و مساحت این شهرستان برابر ۲۱۴۴ کیلو متر مربع و ۱۷۵ روستا که ۱۳ تای آن خالی از سکنه‌است.

تقسیمات کشوری

تقسیمات کشوری این شهرستان، بنابرآنچه در نتایج آمارگیری سرشماری سال ۱۳۸۵ کل کشور آمده‌است، بر حسب بخش، شهر، دهستان و روستا به شرح زیر است:

بخش‌ها

شهرها

دهستان‌ها

دهستان‌های بخش مرکزی

دهستان‌های بخش کشاور

مردم و زبان

در مناطق کردنشین این شهرستان و روستاهای تابعه طوایف مختلفی زندگی می‌کنند که به لهجه‌های محلی طوایف صحبت می‌کنند از جمله چهاردولی، ظفرانلویی، موصلانی، شریبانی، آجرلویی و هشترودی را می‌توان نام برد.  زبان‌های رایج در نقاط گوناگون شهرستان ، لکی و ترکی(آذری) می‌باشد.

گویش‌ها را طوایف زاخورانی از (ایل زعفرانلوچهاردولی ، موصولانی (موصلانلو٬ جلالی‌ها)، هشترودی (هشترویی٬ قره داغلیشاهسون (شاهسوان، شایسوان) قیچلی ها(به معنی پادار‌ها) قرچی‌ها (یا قورچی به معنی ترکشدار‌ها) شریبانی، آجرلویی و غیره تشکیل می‌دهند. این طوایف در گذشته ایل افشار و ایل شاهسون را تشکیل می‌دادند. هم اکنون ایل زعفرانلو و ایل سادات به زندگی عشایری ادامه می‌دهند. این شهرستان دارای منطقه مناسب برای زندگی عشایری است و از گذشته مورد توجه بوده‌است چون شرق این شهرستان ییلاق و غرب شهرستان قشلاق است. شهر شاهین دژ در منطقه قشلاق و در دشتی به همین نام قرار دارد که تابستان نسبتاً گرمی نسبت به دیگر شهرهای استان دارد. در غرب شهرستان به علت قرار گرفتن در کنار زرینه رود و دیگر رودها و دشت‌های مناسب مردم به شغل کشاورزی مشغولند.


 

مناطق پرجمعیت شهرستان در سرشماری سال ۱۳۸۵
رتبه نام مکان نام دهستان جمعیت کل تعداد خانوار
۱ شهر شاهین دژ - ۳۴۲۰۴ نفر ۸۶۷۱
۲ شهر محمودآباد - ۵۸۱۷ نفر ۱۵۰۷
۳ شهر کشاورز - ۳۵۳۸ نفر ۹۴۰
۴ قوزلوی افشار صفاخانه ۱۷۵۷ نفر ۳۳۶
۵ احمداباد کشاورز ۱۷۱۷ نفر ۴۰۵
۶ هاچاسو هولاسو ۱۵۲۲ نفر ۳۹۹
۷ هولاسو هولاسو ۱۵۲۱ نفر ۴۱۱
۸ صفاخانه صفاخانه ۱۳۵۶ نفر ۲۶۶
۹ قازان لو كشاور ۸۴۸ نفر ۱۷۷
۱۰ اق تپه محمودآباد ۸۴۱ نفر ۱۸۲
۱۱ قبان كندی كشاور ۸۳۵ نفر ۱۸۱
۱۲ حاجی اباد محمودآباد ۸۰۸ نفر ۱۶۶
۱۳ نجار كشاورز ۸۰۱ نفر ۲۰۲
۱۴ قره قویونلو كشاورز ۷۹۱ نفر ۱۶۴
۱۵ اغچه مسجد كشاورز ۷۸۸ نفر ۱۹۰
۱۶ تزخراب كشاورز ۷۷۵ نفر ۱۵۹
۱۷ ینگی اباد محمودآباد ۷۷۴ نفر ۱۸۲
۱۸ مامالو هولاسو ۷۶۹ نفر ۱۷۳
۱۹ چپلوجه كشاورز ۷۳۹ نفر ۱۵۹
۲۰ اقبال كشاورز ۷۱۳ نفر ۱۵۷
۲۱ ظاهركندی چهاردولی ۷۰۳ نفر ۱۳۸
۲۲ خلوت محمودآباد ۷۰۳ نفر ۱۶۲
۲۳ گوزل بلاغ صفاخانه ۶۶۷ نفر ۱۳۶
۲۴ صورین چهاردولی ۶۵۷ نفر ۱۴۶


 

تاریخ شاهین دژ

نام اصلی و قدیمی شاهین دژ در زمان اورارتویی‌ها بر اساس مستندات تخت سلیمان می‌رفتند، پس از طی مسافتی طولانی برای خستگی راه دنبال استراحتگاهی خنک و مناسب بودند، که به زیارتگاه (آتشکده) نیز نزدیک باشد. از این رو در محل کنونی شاهین دژ یعنی در ۳۰ کیلومتری غرب آتشکده بنایی ساختند که به مرور زمان تبدیل به شهر شد. و شاهین را نماد نگهبان برای قلعه (دژ) قراردادند. همچنین در شمال شهرستان صخره‌هایی مرتفع مشهور به هلانه دال (لانه عقاب) معروفند وجود دارد. انتساب نامهای اوکانی (به معنی محل چشمه آب= اوگان سراب) و ساناکا (به معنی سینه، صحنه) به شاهین دژ (صائین‌دژ= به مغولی یعنی دژ نیک) درست نمی نماید. بارتولد میگوید این قریه در سابق قهود نام داشت. به نظر می رسد قهود از ریشه کایویت يا كهويت اوستایی (كه وز كردي)یعنی شایسته و درخشان و شاداب باشد که با نام شایین دژ (دژ شایسته) و شکل مغولی آن صائین‌دژ (دژ نیک)همخوانی دارد.

شاهین دژ بیان گر مفهوم قلعه عقاب می‌باشد و تا زمان ساسانیان این منطقه به این نام مزین بوده‌است. ولی پس از ظهور دین مقدس اسلام و حمله اعراب نام آن به صائین قلعه تغییر یافت. نام این شهر در رژیم شاهنشاهی پهلوی که تازه تشکیل شده بود به صائین دژ تغییر پیدا کرددر اواخر دوره پهلوی به شاهین دژ تغییر نام یافت و این نام به دشت کوچکی که شهر درآن قرار دارد محدود شده بود در حالی که در تاریخ این نام برای منطقه شمال تکاب و جنوب هشترود و قره اغاج و شهرستان شاهین دژ را شامل می‌شد. نام رسمی این شهر بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ابتدا صائین قلعه شد سپس صائیندژ و در سال 1370 به شاهیندژ تغییر نام پیدا کرد (که در حال حاضر به اسم شاهین دژمشهور می باشد) همان شاهین دژ شهرت ساسانی خود را بازیافت. در گویش محلی به آن سایین قالا و شاهَن دژ و شاهان دژ گفته می‌شود.

آثار باستانی

۱- تنها بنای باقی مانده از ادوار گذشته پلی به ابعاد ۱۰×۹۰ که از دوران مغول بر روی رودخانه زرینه‌رود در روستای قیزکرپی حدود ۷ کیلومتری جنوب شاهین دژ می‌باشد.

۲ - تپه‌های که در زمان مغول برای مقابله با حمله دشمنان احداث گردید. هنوز به عنوان نماد هویت تاریخی این شهر می‌باشند پا برجاست.(سه تپه داخل شهر شاهین دژ، که هر سه دست ساز زمان مغول هستند)

۳ - دخمه بی‌بی کند (روستای بی بی کند): این دخمه تاریخی که قدمت چندین هزار ساله دارد، در بالای کوهی قرار گرفته‌است دارای دو اتاق همچنین سوراخهایی می‌باشد که به‌عنوان پنجره از آن استفاده می‌شده‌است. ستونهای کنده شده از سنگ در قسمت جلوی دخمه می‌باشد که با ظرافت خاصی کنده‌کاری شده و به آن شکل داده شده‌است. با توجه به طبیعت زیبای اطراف دخمه از مناطق دیدنی شهرستان شاهین‌دژ بشمار می‌آید. ولی بعلت مسافت زیاد و شوسه و مالرو بدون مسیر عده کمی از این بنای تاریخی قدیمی دیدن می‌کنند

۴ - حمام قدیمی قپان شاهین‌دژ راسته قپان (خیابان شهید باکری): این حمام قدیمی که قدمتش به دوره قاجاریه برمی‌گردد در خیابان شهید باکری راسته قپان قرار گرفته‌است دارای یک درب کوچک بوده و فقط ستونها و قسمت کوچکی از حمام باقیمانده‌است. سقف و سایر قسمت‌ها ویران شده‌است ولی می‌توان با مرمت کامل اثر این حمام قدیمی را احیاء کرد

علت نام گذاری رودخانه زرینه‌رود به جغتو (جغاتو):

خواندمیر در حبیب‌السیر به جنگ بین آرپاخان و خواجه غیاث الدین محمد، اشاره کرده و چنین می‌نویسد: در حوالی جغتا هر دو شبکه به هم رسیده، دست به تیغ و خنجر بردند و خواجه از آرپاخان شکست خورده، پا به فرار نهاد و هلاکوخان مغول قریه حسین‌آباد را که در چند کیلومتری جنوب میاندوآب می‌باشد، به پایتخت تابستانی انتخاب و زرینه رود را به افتخار پسر چنگیزخان جغتای (جغتو) نامگذاری کردند.

صنایع دستی شاهین دژ

شاهین دژ یا صائین دژ از قدیمی‌ترین و پرسابقه‌ترین شهرهای استان آذربایجان غربی است در این شهرستان و روستاهای اطراف آن در حدود ۱۰۰۰ خانوار و در هر خانوار حدود ۵ نفر به فعالیت در تولید صنایع دستی مشغولند علاوه بر این تعدادی کارگاه فرشبافی نیز در این شهرستان وجود دارد. عمده تولیدات شامل فرش، گلیم، جاجیم، و دست بافتهای پشمی است. در گذشته سفالگری نیز در منطقه رایج بوده که امروزه منسوخ شده‌است.

جغرافیا

جاذبه‌های طبیعی این شهرستان عبارت‌اند از: رودخانه زرینه رود، دره هولاسو، دره قیزکرپی، دره قره قیه (قره قایه)، کوه قلای کچان (جنوب غربی)، کوه قره داش (ضلع شرقی شهر)، دره آغاجاری (جاده تکاب)، دره زینالو، کوه پیر محمد، دره گراو (جاده تکاب)، دشت شاهین‌دژ

کوه‌ها

این شهرستان در رشته‌کوه زاگرس واقع شده و مهمترین کوه‌های بالای ۲۰۰۰ متر آن عبارتند از:

کوه‌های شهرستان شاهین دژ
نام کوه فاصله نسبت به شهر شاهین دژ ارتفاع
در ۳۴ کیلومتری شمال شرقی ۲۹۱۷ متر
در ۲۵ کیلومتری جنوب شرقی ۲۵۵۰ متر
در ۲۱ کیلومتری جنوب ۲۶۹۸ متر
در ۲۱ کیلومتری شرق ۲۷۶۷ متر
تکه قیه سی در ۲۹ کیلومتری شرق ۲۷۱۰ متر
در ۱۴ کیلومتری جنوب شرق ۲۴۲۹ متر
در ۱۷ کیلومتری شمال شرق ۲۴۹۲ متر
در ۲۱ کیلومتری شرق ۲۷۱۰ متر
در ۳۵ کیلومتری شمال شرق ۲۶۶۸ متر
در ۲۹ کیلومتری شمال شرقی ۲۷۷۵ متر
در ۲۷ کیلومتری شمال شرقی ۲۶۱۰ متر
در ۳۶ کیلومتری شمال شرقی (بلندترین) ۲۹۴۱ متر

منابع

  • وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح، فرهنگ جغرافیائی شاهین دژ ۱۳۳۴: تهران سازمان جغرافیائی نیروهای مسلح. سال ۱۳۷۴
  • اطلس گیتاشناسی استان‌های ایران، تهران: مؤسسه جغرافیایی و کارتوگرافی گیتاشناسی، ۱۳۸۳ خ.

صفحه قبل 1 ... 103 104 105 106 107 ... 108 صفحه بعد

درباره وبلاگ

با سلام و ادب خدمت شما سروران گرامي و عزيز . هدف من از ايجاد اين وبلاگ معرفي و شناساندن اصالت ريشه فرهنگ سنن بزرگان مشاهير و آثارباستاني شهر و روستاهاي اقوام متمدن آذري و ترك زبان مي باشد . ضمنآ بدون هيچ وابستگي به جناح و حزبي مديريت ميشود . خواهشمند است نظرات ارشادي خود را جهت هر چه بهتر شدن وبلاگتون ارائه فرمائيد . منتظرتون هستم . با سپاس
آخرین مطالب
نويسندگان


آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 122
بازدید دیروز : 254
بازدید هفته : 383
بازدید ماه : 376
بازدید کل : 201164
تعداد مطالب : 1076
تعداد نظرات : 118
تعداد آنلاین : 1



ابزار نمایش عکس تصادفی