ياشاسين شاهين دژ
آذربایجانناحیه آذَربایجان که امروزه به این نام شناخته شدهاست، در پارسی میانه آتورپاتَاکان و در فارسی قدیم آذَرباذَگان و آذَربایََگان، ارمنی اَتْرَپَتَکَن و سریانی اَذُربایْغان نامیده میشد— نام ایالتی از ایران که آن را آذر و آذرباد و آذربادگان و آذرباذگان و آذربایگان و آذربیجان و اَذْرَبیجان (طبق معجمالبلدان) نیز نامند. به طور کلی به سرزمینی گفته میشود که از شمال به رود ارس، از جنوب به استانهای کردستان و زنجان، از شرق به استان گیلان (کوههای تالش و مغان) و از غرب به مرزهای ترکیه و عراق محدود میشود و نزدیک به ۱۰۰٬۰۰۰ کیلومتر مربع مساحت دارد. در گذشته این نام به سرزمینی گفته میشدهاست که از شمال به اران، و از جنوب غربی به آشور و از مغرب به ارمنستان و کردستان ترکیه، محدود میشدهاست. و پایتخت آن شهر گنجک بودهاست در تخت سلیمان در جنوب شرقی مراغه و عرب آن را کزنا و یونانیان گازا مینامیدهاند. از لحاظ تقسیمات سیاسی در سال ۱۳۱۶ خورشیدی استانهای آذربایجان شرقی و آذربایجان غربی به عنوان منطقهٔ آذربایجان شناخته شدند. در این تقسیمبندی استان اردبیل که در سال ۱۳۷۲ خورشیدی تأسیس شدهاست، جزء استان آذربایجان شرقی بودهاست. هم اکنون نیز استانهای آذربایجان شرقی، آذربایجان غربی و اردبیل بهعنوان منطقهٔ آذربایجان شناخته میشوند. آذربایجان از سمت شمال به جمهوری آذربایجان و ارمنستان، از سمت جنوب به استانهای کردستان و زنجان، از سمت شرق به استان گیلان و از سمت غرب به ترکیه و عراق محدود شدهاست. این منطقه از مناطق صنعتی، ترانزیتی، راهبردی و مرزی ایران است و منطقهای کوهستانی و نسبتاً پربارش میباشد. نام آذربایجان معرب آتروپاتکان (مکان آتروپات) است. ریشه نام به سردار پارسی هخامنشیان، آترپات برمیگردد. آتروپات ساتراپ (والی) ایرانی بود که بخشهای شمال ایران را در زمان حمله اسکندر از اشغال حفظ کرد. نام آذربایجان در سال ۱۹۱۸ و طی کنگره حزب مساوات جایگزین نام اصلی و تاریخی قفقاز، اران و آلبانی شد. این نامگذاری با هدف جدایی آذربایجان ایران انجام شد. در سال ۱۹۱۷ دولت مساوات در قفقاز نام آذربایجان نیز از آن جهت بر این مناطق گذاشته که گمان میرفت با برقراری جمهوریای به نام آذربایجان، آذربایجان ایران و این جمهوری با هم یکی شوند و آذربایجان ایران از این کشور جدا شود. در همان زمان مخالفتهایی با این نام گذاری در ایران انجام شد. در همین راستا حتی مارکوارت آلمانی به این کار اعتراض کرد که این اعتراض در نشریه ایرانشهر ترجمه و چاپ گردید. در پیماننامههای ترکمنچای و گلستان به بخش شمالی رود ارس نام آذربایجان داده نشدهاست. تنها در قرن بیستم هست که نام آذربایجان و آذربایجانی ماهیت قومی بخود میگیرند جغرافیا در ایران امروزآذربایجان شامل استانهای آذربایجان شرقی(جمعیت ۳٬۶۰۳٬۳۵۹) ، آذربایجان غربی(جمعیت ۲٬۸۷۳٬۴۵۹) و اردبیل(جمعیت ۱٬۲۲۷٬۷۹۲) است و بزرگترین شهر آن کلانشهر تبریز میباشد. بزرگترین شهرهای آذربایجان به ترتیب جمعیت تبریز (۱٬۳۷۸٬۹۳۵ نفر)، ارومیه (۵۷۷٬۳۰۷ نفر)، اردبیل (۴۱۲٬۶۶۹ نفر)، خوی (۱۷۸٬۷۰۸ نفر)، پیرانشهر (۱۵۹٬۴۰۵ نفر)، مراغه (۱۴۶٬۴۰۵ نفر)، مهاباد (۱۳۳٬۳۲۴ نفر)، مرند (۱۱۴٬۱۶۵ نفر) و میاندوآب (۱۱۲٬۹۳۳ نفر) و شاهين دژ میباشد. گاهی استان زنجان نیز جزو آذربایجان شمرده میشود. سرزمینهای پیرامون دریاچه ارومیه، همواره یکی از مناسبترین شرایط زندگی را در فلات ایران فراهم آوردهاست. این منطقه از نظر تجاری نیز منطقه حساسی محسوب میشده چرا که بر سر راه بازرگانی قفقاز و همچنین راه شرقی غربی که به دریای سیاه میپیوسته، واقع بودهاست. حتی امروزه نیز دروازه ورود به اروپا و مسیر آذربایجان حدود ۱۰۰۸۲۵ کیلومتر مربع مساحت دارد. این منطقه دارای ۱۷ رود و ۲ دریاچه از جمله دریاچه ارومیه است که دو حوزه آبریز اصلی منطقه شامل دریای خزر و دریاچه ارومیه میباشد. بلندترین بخش منطقه کوه سبلان با ارتفاع ۴۸۱۱ متر از سطح دریا است. دیگر کوهای استان عبارتاند از کوه سهند (۳۷۱۰)، کوه بزقوش (۳۳۰۶)، سیاه کوه (۳۵۷۸)، (۳۱۸۹)، (۳۲۸۵)، (۳۲۵۵) و (۳۲۳۰). از لحاظ آب هوایی سه اقلیم در منطقه آذربایجان وجود دارد. سرد که اقلیم شمال غربی آذربایجان شرقی و شمال اردبیل است و اقلیم آذربایجان غربی دارای این اقلیم هستند. گاهی نخجوان و زنجان نیز جزوی از منطقه آذربایجان به شمار آمدهاند و گاهی تنها مناطقی که امروز سه استان اردبیل، آذربایجان شرقی و غربی کنونی هستند جزو آذربایجان بشمار آمدهاند: در دانشنامه بریتانیکا حدود آذربایجان از شمال به رود ارس از غرب به عراق و ترکیه از جنوب به استان زنجان و از شرق به استان گیلان محدود است که مساحتی حدود ۱۰۰٫۰۰۰ کیلومتر مربع را شامل میشود. تعریف آذربایجان به نظر دانشمندان، اطلسها و منابع کتبیحدود و مرز آذربایجان در طول تاریخ از دید جغرافیدانان و جهانگردان متفاوت بودهاست. نقشههای موجود از قرن پیش از بیستم، آن را جنوب ارس ترسیم کردهاند. بنابر نظر سویچسکی،. در منابع کتی، به ندرت آران با آذربایجان یکی شمرده شدهاست. منابعی نیز آران را جزو ارمنستان شمرده شده است. بنابر نظر گروهی از دانشمندان، اطلاق نام آذربایجان به حاکمیت دولت مساوات برای جمهوری نوین آذربایجان، یک امر سیاسی برای جدایی آذربایجان تاریخی (آذربایجان ایران) بودهاست: و آذربایجان تاریخی را شامل نمیشود بنابر نظر پروفسور بورنوتیان، در دوران صفویه، بخاطر گرفتن مالیات، برخی از سرزمینهای شمال ارس جزو آذربایجان حساب میشد. اما این رسم در قرن هجدم و نوزدهم میلادی به تدریج از بین رفت و برای تاریخنگاران مسلمان محلی قفقازی، مانند میرزا جمال جوانشیر و میرزا آدیگوزل بگ، و تاریخنگاران دیگر مسلمان قفقازی، آذربایجان واقع در جنوب ارس بودهاست بنابر نظر مایکل کروسانت، بخشهایی از آران جزو ارمنستان نیز آمده است احمد کسروی معتقد است:در قرنهای نخستین اسلام که تازیکان در همه جای ایران رشته فرمانروایی را در دست داشتند اران بیشتر تابع آذربایجان بود و کسی که به عنوان والی برای هر دو از شام یا بغداد فرستاده میشد، در آذربایجان مینشست، گاهی ارمنستان نیز تابع آنجا بود... از این جاست که از این سه سرزمین یکجا و با هم یاد میشد.» عباس زریاب خویی معتقد است دلیل این تناقض در مورد مرز شمالی آذربایجان در قرنهای چهارم و پنجم قمری تا زمان یاقوت حموی (قرن هفتم قمری) تسلط مسلمانان بر سراسر آذربایجان و اران و مسلمان شدن اهالی این دو سرزمین است و به همین جهت، جغرافینگاران حدود آران و آذربایجان را گم کردند و از این رو گاهی حد شمالی آذربایجان را تا قسمتهای خیلی شمالیتر رود ارس بالا بردهاند. بناب بر نظر بادتولد، نام آذربایجان نیز از آن جهت بر مناطق قفقاز گذاشته شد که گمان میرفت با برقراری جمهوریای به نام آذربایجان، آذربایجان ایران و این جمهوری با هم یکی شوند و آذربایجان ایران از این کشور جدا شود. در همان زمان مخالفتهایی با این نام گذاری در ایران انجام شد و افرادی مانند شیخ محمد خیابانی، روزنامه جنگل و احمد کسروی در رابطه با این نامگذاری شکایت کردند. در همین راستا حتی مارکوارت آلمانی به این کار اعتراض کرد که این اعتراض در نشریه ایرانشهر ترجمه و چاپ گردید. پس از مهاجرت ترکان سلجوقی به آذربایجان و آران و از بین رفتن زبانهای بومی و گسترش ترکی و پس از آن تشیع در دو سوی رودخانه ارس و در هر دو سرزمین باعث پیوند هر چه بیشتر مردم هر دو سرزمین گردید و نام آران تحت تاثیر نام آذربایجان که معروفتر بود قرار گرفت و در اینجا بارتولد معتقد است در این زمان آران بدون واسطه به آذربایجان ملحق شد. بنابر نظر چند محقق، در حقیقت در سدههای گذشته و نقشههای پیش از سال ۱۹۱۸ هیچ گاه بخشی که هم اکنون جمهوری آذربایجان نامیده میشود، نام آذربایجان بر خود نداشتهاست و همیشه قسمت جنوبی رود ارس که هم اکنون در ایران قرار دارد آذربایجان نامیده میشدهاست و قسمتهای شمال غربی رود ارس آلبانیا و سرزمینهای شمال شرق رود ارس شروان نام داشتهاست و در دوران شوروی نام آذربایجان بر این مناطق گذاشته شد. در جغرافیای دوران اسلامی، بسیار وقتها آران و شروان دو ناحیه جداگانه از هم نیز حساب میشوند و شروان از دوران عباسیان تا دوران صفویان، زیر حاکمان محلی به نام شروانشاه بوده است و در منابعی نیز آران بخشی از ارمنستان آمده است. بنابرنظر ولادمیر مینورسکی, منطقه جمهوری آذربایجان از لحاظ تاریخ نامش آلبانیای قفقاز بودهاست و در دوران اسلامی به آن آران میگفتند: نام گذاری دولت مساوات در قفقاز و واکنش ایرانبناب بر نظر بادتولد، نام آذربایجان نیز از آن جهت بر مناطق قفقاز گذاشته شد که گمان میرفت با برقراری جمهوری ای به نام آذربایجان، آذربایجان ایران و این جمهوری با هم یکی شوند و آذربایجان ایران از این کشور جدا شود بارتولد میگوید: «نام آذربایجان برای جمهوری آذربایجان از آن جهت انتخاب شد که گمان میرفت با برقراری جمهوری آذربایجان، آذربایجان ایران و جمهوری آذربایجان یکی شوند... نام آذربایجان از این نظر برگزیده شد. هر گاه لازم باشد نامی انتخاب شود که بتواند سراسرجمهوری آذربایجان را شامل گردد، در آن صورت میتوان نام اران را برگزید» در همان زمان مخالفتهایی با این نام گذاری در ایران انجام شد و در ایران, افراد و رسانه ها, شیخ محمد خیابانی، و روزنامه جنگل و روشنفکران آذربایجانی ایرانی واکنش منفی به این نامگزاری نشان دادند. احمد کسروی در شهریاران گمنام مینویسد: «شگفت است که آران را اکنون «آذربایجان» میخوانند. با آنکه آذربایجان یا آذربایگان نام سرزمین دیگریست کهدر پهلوی آران و بزرگتر و شناستر از آن میباشد و از دیرین زمان که آگاهی در دست هست، همواره این دو سرزمین از هم جدا بوده و هیچگاه نام آذربایجان بر آران گفته نشدهاست. ما تاکنون ندانستهایم که برادران آرانی ما که حکومت آزادی برای سرزمین خود برپا کرده و میخواستند نامی نیز بر آنجا بگذارند برای چه نام تاریخی و کهن خود را کنار نهاده، دست یغما به سوی آذربایگان دراز کردند؟! و چه سودی را از این کار شگفت خود امیدوار بودند؟!این خردهگیری نه از آنست که ما برخاسته آذربایگانیم و تعصب بوم و میهن خود نگه میداریم. چه آذربایگان را از این کار هیچگونه زیان نیست، بلکه از اینست که برادران آرانی ما در آغاز زندگانی ملی و آزاد خود پشتپا به تاریخ و گذشته سرزمینشان میزنند و این خود زیانی بزرگ است. و آنگاه تاریخ، مانند چنین کار شگفت سراغ ندارد!» در همین راستا استاد مارکوارت آلمانی یک مقاله نوشت که در نشریه ایرانشهر ترجمه و چاپ گردید. استاد مارکورات در این مورد نوشتند: «پیش از همه لازمست که حکومت ایران با استناد تمام عناصر ملت ایرانی بدون تفریق زبان و مذهب برضد اسعتمال نام «آذربایجان» که جمهوریت تاتار قفقازی بر خلاف حقیقت علمی و بدون استحقاق بخود چسپاندهاست یک اعتراض سختی و قطعی بعمل بیاورند. در صفحات تاریخ بقدری کافی ثابت و مبرهنست که آذربادگان و یا آذربایجان که عربها آذربیجان نوشتهاند در تمام ازمنهٔ تاریخی در شمال ایران تا رود ارس امتداد داشت و در ابتدا قسمتی از ایالت شمالی ایران یعنی مدی را تشکیل میدادهاست. این قسمت از ایالت مدی در زمان استیلای ایران از طرف اسکندر در زیر ادارهٔ ساتراپ یعنی حاکم آنزمان که آتروپات (آذرباد) نام داشت دم از استقلال میزد و از نام این ساتراپ آتروپاتکان یا آذربادگان نامیده میشد. گرچه یکی از جانشینان آتروپات (آذرباد) که آرتابازان نام داشت حوزهٔ حکومت خود را وسعت داده و از شمال و شمال غربی تا کوههای قفقاز و تا گرجستان رسانید ولی این توسیع مملکت موقتی بود زیرا پس از تاسیس سلطنت ارمنستان شرقی از طرف آرتاکسیس باز آنقسمت پس داده شد. و اما مملکتیکه در شمال رود ارس بود و امروز اکثر اهالی آن تاتار هستند در زمان قدیم آلبانی نامیده میشد که بزبان پارسی میانه یعنی پهلوی و بسریانی اران (بتشدید راء) میگفتند و در کتب مورخین عرب نیز الران مذکور است. این تعبیر در تاریخ زندگانی شاه اسماعیل و در تاریخ کردستان تالیف شرف الدین بتلیسی پیش میآید. دولت روس بدبختانه این تعبیر تاریخی یعنی «اران» را بکار نبردهاست در صورتیکه بعضی نامهای دیگر تاریخی را مانند فرغانه و غیره چنانکه هم میبایست نگهداشت. این دو مملکت اران و آذربایجان که اولی در شمال و دویمی در جنوب رود ارس واقع است با استثنای گوشهٔ شرقی آن یعنی شیروان امروزی از حیث روابط نژادی اساساً و بکلی متفاوت هستند و تا عهد مغولها هر یک از اینها تاریخ جداگانهٔ مخصوص برای خود داشتهاست. و بدینجهت باید هر یک از اینها علاحده بزیر تدقیق و تحقیق گذاشته شود..». ولادمیر منیورسکی هم میگوید که این نامگزاری دولت مساوات در زمان نوری پاشا انجام گرفت. محمدجواد مشکور نیز نوشتهاست: «ایالت اران که در دوران اسلامی به این نام مشهور بود از زمان ترکان قراقویونلو و آق قویونلو تا جنگ جهانی اول «قراباغ... (باغ سیاه یا باغ بزرگ) خوانده میشد. پس از شکست روسیه تزاری مردم آن ناحیه دعوی استقلال کرده در سپتامبر سال ۱۹۱۸ میلادی حکومتی به نام آذربایجان تحت نفوذ دولت عثمانی تشکیل دادند. غرض از این نامگذاری این بود که از ضعف دولت مرکزی ایران در اواخر قاجاریه استفاده کرده آذربایجان ایران را که مردم آن مانند اهالی قرهباغ به لهجههای ترکی سخن میگفتند با آذربایجان ساختگی به هم پیوند داده و در دو سوی رود ارس حکومتی تحت نفوذ عثمانی تشکیل دهند ولی ترکان بزودی شکستخورده و امپراتوری عثمانی تجزیه شد» آزادیستاندر دوران شیخ محمد خیابانی، هم بخاطر اهمیت آذربایجان در تاریخ ایران و هم بخاطر جدایی از آذربایجان اطلسها و نقشههانقشههای موجود از قرن پیش از بیستم، آذربایجان را جنوب ارس ترسیم کردهاند. ابن حوقل با ارائه تصویر جداگانه از سه ناحیه ارمینیه، آذربایجان و اران در اثر خود، رود ارس را مرز میان آذربایجان و اران دانسته و میگوید: «دریای خزر از مغرب به اران و حدود سریر و بلاد خزر و بخشی از بیابان غزان محدود است. او شهرهای برذعه، جنزه (گنجه)، شمکور، شماخیه، شروان، شابران، قبله و شکی را از سرزمین اران، و شهرهای اردبیل، داخرقان، تبریز، سلماس، خوی، برکری، ارومیه، مراغه، اشنه، میانج، مرند، برزند را جزو آذربایجان معرفی کرده است». منابع کتبی و تاریخی اندر تعریف آذربایجانمنابع پیش از اسلامیاسترابو جغرافینگار یونانی، در دفتر یازدهم جغرافی، از آلبانیا (آران و شروان دوران اسلامی)، آتروپاتین و و ارمنستان نام میبرد، و میگوید که رود ارس، مرز آتروپاتین از جنوب و ارمنستان از شمال میگذرد: در تاریثخ پلینی، حدود آتروپاتین تا رود است است و رود ارس از میان ارمنستان بزرگ با آتروپاتین میگذارد: در زمان ساسانیان، آذربایجان به شکل باستانی آتورپاتکان خوانده شده است. در کتیه شاپور، آذربایجان یکی از استانهای ایرانشهر در کنار ارمنسستان، ایبریا (گرجستان امروزی)، آلبانیا (آران و شروان)، و بلاشکان حساب شده است منابع پس از اسلامیابن فقیه ابوبکر احمد بن اسحاق همدانی در کتاب البلدان در سال ۲۹۰ هجری قمری حدود آذربایجان را اینطور شرح میدهد که:«آذربایجان از یک سو رود ارس و از سوی دیگر مرز زنجان و حدود دیلمستان و طارم و گیلان را شامل میشود.» اصطخری که از جهانگردان و جغرافی نگاران معروف قرنهای سوم و چهارم هجری است، در کتاب المسالک و الممالک خود فصلی دارد تحت عنوان «ذکر ارمینیه و آران و آذربایجان. وی از شهرهای آذربایجان، چنین یاد کردهاست: اردویل (اردبیل)، مراغه، اُرمیه (ارومیه)، میانه و خونه، بروانان(؟) دیرخقان (دهخوارگان، آذرشهر فعلی)، سلماس، نشوی (نخجوان)، مرند، برزند، ورثان، موقان، جابروان، واشنه (اشنویه فعلی). اصطخری، دبیل (= دوین) را مرکز ارمینیه، بردع را مرکز اران و اردبیل را مرکز آذربایجان نوشتهاست به نوشته وی: «حدود آذربایجان» از تارم (طارم) تا حدود زنگان تا دینور تا حلوان تا شهر زور تا دجله و به حدود ارمینیه بازگردد ![]() ابن حوقل در کتاب در کتاب حدودالعالم این سه منطقه آران و ارمنستان و آذربایجان جدا از هم ذکر شدهاند ابن رسته از جغرافینگاران سده سوم و اوایل سده چهارم هجری، در کتاب خود به نام اعلاقالنفیسه آران را جزو ارمنستان دانسته و حدود آذربایجان را اینطور دانستهاست:«حوزههای آذربایجان عبارتند از: اردبیل و مرند، باخروان، ورثان و مراغه و حوزههای ارمینیه به قرار زیر است: آران و جرزان، نشوی، خلاط، دبیل و سراج و صغدبیل باخیس و ارجیش، سیجان، شهرباب ابواب» مقدسی که بین آران و ارمنستان و آذربایجان تفاوت میگذارد، سلماس و ارومیه و مراغه و خوی را جزو ارمنستان شمرده است و شهرهای آذربایجان را: رسبه، تبریز، جابروان، خونج، میانج، سراة، بروی، ورثان، موقان، میمذ و برزند ذکر کردهاست. ابن ندیم و یاقوت حموی آذربایجان را جز مناطق فهله میدانند و زبانش را فهلوی خوانده اند در ترجمه فارسی یاقوت حموی از دانشمندان قرن هفتم هجری که پیرامون حدود آذربایجان نوشته چنین آمدهاست: «حدود آذربایجان از بردعه تا مشرق تا از زنجان در مغرب و از سمت شمال به سرزمینهای دیلم، جیل (گیلان) و طرم (طارم) است. و او (آذربایجان) اقلیم بزرگ و وسیعی است و از شهرهای مشهورش تبریز امروزه مرکز و بزرگترین شهر آذربایجان است و قبلاً مرکز آن مراغه بود و از شهرهایش خوی، سلماس، ارومیه، اردبیل، مرند و غیرهاست» باور دارد یاقوت در مورد تعیین حدود آذربایجان دچار اشتباه شدهاست. عبارت یاقوت را چنین تصحیح کردهاست: «حد آذربایجان از شمال بردعه از شرق بلاد، دیلم و گیلان و از مغرب از زنجان از جنوب بلاد طارم و زنجان است». بر پایه این گفتهٔ یاقوت، بخشی از اران تا بردعه نیز جزو آذربایجان بودهاست. ولی در کتاب دیگر خود «گزیده مشترک» رود ارس را مرز میان آذربایجان و اران دانستهاست. گاهی زنجان را نیز به عنوان بخشی از آذربایجان به حساب میآورند. حسین آلیاری بر پایه نوشته جغرافی دانان و گردشگران اسلامی حدود آذربایجان را اینطور مینویسد:تبریز، اردبیل، مراغه، خنج، ورثان، سیر [سنه]، میانج [میانه]، برزه [جنوب دریاچه ارومیه]، ارومیه، جابروان [جنوب دریاچه ارومیه]، خوی، مرند، گلسره [کولسره] در ۵۳ کیلومتری مراغه در شرق گل تپه، باجروان، برزند [در شمال اردبیل]، سلماس، شیز [گنجک = تحت سلیمان]، سلق [رستاق السلق]، نریز [در مشرق ارومیه]، سندبابا، سابرخاست، سراو [سراب جغرافینویسان اسلامی سراه ضبط کردهاند]، ماینهرج [میان دینوروسیر] بذ، میمذ، نیر، زنجان» حمدالله مستوفی از ۹ تومان بلاد اداری آذربایجان در دوران ایلخانیان اینطور یاد میکند و زنگیان (زنجان) و نخجوان را نیز جزوی از آذربایجان میداند:۱- تومان تبریز شمال سه شهر (تبریز – اوجان – طسوج). ۲- تومان اردبیل: دو شهر اردبیل و خلخال است. ۳- تومان پیشگین (مشگین). در این تومان، شهرهای پیشگین، خیا و اوناد، ارجاق، اهر، تکلفه، و کلئبر (کلیبر) قرار داشتند. ۴- تومان خوی: شامل چهار شهر، خوی، سلماس، ارومیه و اشنویه بود. ۵- تومان مراغه مرکب از شهرهای مراغه، و هخوارقان، نیلان بود. ۷- در تومان مرند، شهرهای مرند، دزمار، زنگیان، ریوز (زنوز) گرکر (گرگر) ذکر شدهاست. ۸- تومان نخجوان نیز، شامل شهرهای نخجوان، اردوباد، آزاد و ماکویه. ذکری از تومان نهم در کتاب حمدالله مستوفی نشده و واضح نیست. تنها در آغاز بحث از آذربایجان، آن را به نه تومان تقسیم کردهاست هم او از کنار آب ارس تا آب کر را بینالنهرین و اران و از کنار آب کر تا دربند [بابالابواب] را ولایت شروان نامیدهاست. نظرات شما عزیزان:
درباره وبلاگ ![]() با سلام و ادب خدمت شما سروران گرامي و عزيز . هدف من از ايجاد اين وبلاگ معرفي و شناساندن اصالت ريشه فرهنگ سنن بزرگان مشاهير و آثارباستاني شهر و روستاهاي اقوام متمدن آذري و ترك زبان مي باشد . ضمنآ بدون هيچ وابستگي به جناح و حزبي مديريت ميشود . خواهشمند است نظرات ارشادي خود را جهت هر چه بهتر شدن وبلاگتون ارائه فرمائيد . منتظرتون هستم . با سپاس آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها
نويسندگان |
||
![]() |